یک گروه فیلمساطی در شمال ایران سرگرم ساختن یک فیلم سینمائی هستند. فیلمبرداری آخرین صحنه فیلم به خاطر نامساعد بودن هوا به تعویق می‌افتد. در این هنگام خبر سکته همسر بازیگر سالخورده فیلم از تهران می‌رسد. این بازیگر که یکی از استادان کهنه کار تأتر و سینما است، پس از شنیدن این خبر با نگرانی راهی تهران می‌شود. کار فیلمبرداری بدون حضور این بازیگر که عهده‌دار یکی از...
در جریان جنگ تحمیلی، میلیون هاملخ، به کنارک در بلوچستان حمله‌ور می‌شوند، اسکادران هواپیماهای سمپاشی وزارت کشاورزی مأمور مقابله با این هجوم می‌شوند. کاپیتان فرید خسروی که فرمانده اسکادران است، در پوشش این مأموریت، به فکر اجرای نقشه‌ای می‌افتد که از مدت‌ها پیش طراحی کرده، آن هم فرار هوایی از مرز، برای سفر به آمریکا است و به این منظور با قاچاقچیان اشیاء عتیقه...
̎فروغ‌کیا ̎ زن، مادر و فیلمساز هستند که با تنها پسرش ̎مانی̎ زندگی می‌کند، مردی خواستار او است اما او در تردید پذیرفتن درخواست او و یا ادامه زندگی با پسرش است. فروغ در کارش موفق است و در حال ساختن فیلمی دربارهٔ مادران نمونه است، مرور زندگی این مادران پرسش‌های متعددی را برایش پیش می‌آورد. فروغ سخت در پی به پایان رساندن مستند تازه‌اش است، احساس او این است که پا...
̎فیروز̎ سالها است که در سینما به عنوان بدل‌کار فعالیت دارد. او سالها است که مخارج تحصیل برادرش را در خارج فراهم می‌کند. حالا او که پزشک شده است خبر می‌دهد که به همراه نامزدش و پدر او که مرد متمولی است قصد سفر به ایران را دارد. مشکلی در بین است، در همهٔ سالهائی که برادر فیروز به تحصیل اشتغال داشته، گمانش این است که فیروز تهیه کننده و کارگردان مشهوری در سین...
̎کیوان محتشم̎ ناخدای نیروی دریائی، در رهبری یکی از عملیات غواصی در مأموریتی حساس طی جنگ تحمیلی بر علیه دشمن ناموفق میماند و خود را منزوی می‌کند. در این حال دشمن برای رد کردن یک محموله حساس نظامی درصدد بر می‌آید تا او را به خدمت بگیرد اما همه طرح‌های دشمن بر اراده کیوان محتشم ناکام میماند.
̎ساره̎ زن لبنانی مسلمان و مبارز، خبرنگار مجله‌ای انگلیسی است که به جهت نوشتن مقالاتی بر علیه اسرائیل درباره ̎قانا ̎ از کار برکنار می‌شود و کمی بعد به اتفاق نامزدش ̎احمد̎ در جریان یک گفتگوی جمعی توسط اسرائیلی‌ها ربوده می‌شود. به زودی احمد آزاد، اما شرط رهائی ساره همکاری در شناسائی یکی از اعضای نیروی مقاومت با نام ̎طونی̎ است، این در حالی است که مافیا نیز برای...
جواد روستائی که دانشجوی رشتهٔ پزشکی است، در تعطیلات برای دیدار فامیل به زادگاهش باز می‌گردد، بازگشت او مقارن حملهٔ نیروی دشمن به روستا و اشغال آن است. جوان رویاروئی با دشمن را به ادامهٔ تحصیل ترجیح داده و با اهالی به مقابله با خصم می‌پردازد.
فصل اول: تولد ـ ̎ایبیش̎ و ̎سولماز̎ در دنیای کودکانه خویش، تنها دغدغه‌ای که دارند، حضور ناپدری‌شان است، در این بین ̎ایبیش̎ که از دنیای کودکانه پای بیرون نهاده، از ناپدری تمکین نمی‌کند. فصل دوم: راه ـ ̎ماندنی̎ به همراه جمعی راهی زیارت می‌شوند، زائران هر یک از خدا خواسته‌ایی دارد و تنها کسی که برای خودش چیزی نمی‌خواهد، ماندنی است. فصل سوم: پروانه ـ معلمی که...
سیاوش تورانی، قهرمان اتومبیل‌رانی، به علت مشکلات مالی و خواسته خانواده همسر آینده‌شا برای کار به ژاپن می‌رود. اما با بازگشت غیرمنتظره او، خانواده همسرش با ازدواج دخترشان مخالفت می‌کنند و او را در تنگنا قرار می‌دهند. سیاوش نیز تصمیم می‌گیرد با شبکه جعل اسکناس که از طریق موساد و آمریکا فعالیت می‌کنند، همکاری کند.
̎علی حاتمی̎ قصد داشت که زندگی ̎جهان پهلوان تختی̎ را از تولد تا مرگ به تصویر در آورد، اما فیلم به علت بیماری سخت او ناتمام میماند و با درگذشت وی، کار عملاً متوقف میماند. پس از مدتی سرانجام کارگردان دیگری مأمور می‌شود تا این فیلم را تمام کند. اما او می‌خواهد که بررسی و مطالعه کند و به نظر می‌رسد که مشکلات فراوانی برای پایان دادن به کارش وجود دارد، به خصوص ا...
پس از حملات نیروهای بعثی به میهن اسلامی، ارتفاعات مهم و استراتژیک منطقه غرب به دست دشمن می‌افتد. برای بازپس گرفتن آن، یکی از لشگرهای مستقر در منطقه دست به عملیات می‌زند. در مراحل اولیه عملیات شرایط نامساعد جوی، دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده را امکان‌ناپذیر می‌سازد، اما فرماندهی ارتش با عزمی راسخ به موفقیت این عملیات اعتقاد دارد.
دکتر جمعه جمال، افسر ارتش و فارغ‌التحصیل کامپیوتر از آمریکا، در مأموریتی کاملاً محرمانه بیرون از مرز، در اوج جنگ تحمیلی، از طریق پاکستان، به منظور دستیابی به اهداف اطلاعاتی از کشور خارج می‌شود، در این حال دشمن نیز سعی دارد که دکتر را ربوده و از تخصص او بهره‌برداری کنند و این آغاز ماجرای هیجان‌انگیزی است.
̎محمود̎ با گروهی تبهکار همراه می‌شود این در حالی است که خواهرش ̎الهه̎ که پزشک درمانگاهی در یک روستا است در جستجوی او به تهران آمده است. الهه را یک دوست (مهری) که دانشجوی روانشناسی است همراهی می‌کند. الهه، محمود را می‌‌یابد اما او قادر نیست که بی‌گناهی‌اش را ثابت کند و او در این زمان کیفی را سرقت کرده است که قرار است توسط ̎خفاش̎ مزدوری بیگانه ـ به یک دلال دا...
وقتی پسرک لازم است شناسائی شود معلوم می‌شود که فاقد شناسنامه و حتی نام معینی است. پیگیری در شناسائی وضعیت پسرک مشخص می‌کند که والدین ظاهری او هر دو معتاد هستند و لذا از جانب قانون آنها فاقد صلاحیت سرپرستی او هستند. قانون پسرک را تحت حمایت خود در می‌آورد. اما دیری نمی‌پاید که پسرک دست به فرار می‌زند چرا که می‌خواهد هویت واقعی خود را کشف کند.
پیرزنی برای نوه‌‌اش، ماجراها، سیر زندگی ارزش‌ها و آئین‌های قوم کهن و بزرگ تالش را نقل می‌کند و از این طریق، طبیعت منطقه تالش در فصل‌های مختلف به تصویر در می‌آید و تماشاگر با آداب و رسوم و تاریخ این قوم و منطقه سکونتشان آشنا می‌شود.
̎محمود̎ شاعر و نویسنده، در میانسالی به زادگاهش در باغی در دماوند می‌رود تا نوشتن اثری تازه را آغاز کند. درخت گلابی باغ، او را به سال‌های کودکی و نوجوانی‌اش می‌برد در این حال باغبان پیر باغ، پیگیرانه هر روز به او تأکید می‌کند که همه درختان باغ، به جز درخت گلابی مورد علاقه او به بار نشسته‌اند اما محمود به نقطه‌ای ماورای این رویداد زمینی و اتفاقات روزمره می‌اند...
به طور اتفاقی ماده‌ای در یک آزمایشگاه تولید مواد سمپاشی و دفع آفات نباتی کشف می‌شود که تأثیر معجزه‌آسا دارد و استفاده از آن سبب می‌شود تا از انجام هرگونه کار خلاف و دروغ پرهیز نماید. مهندس جوان و همکارش که کاشف این ماده هستند، تحت تأثیر استفاده از این ماده، گرفتار مشکلاتی متعدد می‌شوند، راستگوئی و صداقتشان در شهر بزرگ و شلوغ، موجب آشوب و درگیری‌هائی می‌شود...
باور ̎مریم̎ بر این است که زندگی‌اش به زودی خاتمه خواهد گرفت اما دو پیش‌بینی موجب می‌شود تا تصورات خود را باطل یابد، فالگیری، در طالع او مهندس گل به دستی را که خواستار او است دیده و کولی آوارده‌ای نیز مسافر سفیدپوشی را در دورها دیده است که مریم را با خود برده و شفا خواهد یافت. به هر ترتیب او عروس می‌شود اما این پایان راه او نیست.
وقتی ̎ایستائی̎ و ̎وارونگی̎ هوا بر اثر آلودگی سبب می‌شود تا به طور جدی زندگی مردم شهر به خطر افتد، همه به سوی دامنه‌های کوه‌ها هجوم می‌برند. همهٔ تلاش برای نجات خود است، لذا در این مهاجرت، کودکان و پیرترها جا می‌مانند، مأموران سعی می‌کنند در این انتقال مردم را یاری دهند اما عملیات کافی نیست، به هر حال عده‌ای از اهالی جان خود را از دست می‌دهند.
سرگرد امین، مأمور رسیدگی به پرونده‌ای است که از سالها پیش در اختیار دارد، او در مسیر تحقیقاتش به سرنخ‌های جدیدی رسیده است و این مقارن آشنائی‌اش با زوج جوانی است که به نیت برگزاری نمایشگاه عکس از ابنیه و آثار باستانی قصد سفر به اصفهان را دارند. طی این سفر، زوج جوان ناخواسته با گروهی از دزدان آثار باستانی درگیر می‌شوند، این حادثه به سرگرد امین کمک می‌کند تا ب...
زن و مردی تصمیم می‌گیرند از یکدیگر جدا شوند دلیلش هم بچه‌دار نشدن زن است.مرد، تصمیم به ازدواج موقت با زنی دیگر می‌گیرد. اما همسر اول او هنگام طلاق باردار می‌شود و دادگاه رأی طلاق نمی‌دهد. مرد بر سر دوراهی و درگیری عاطفی قرار می‌گیرد.
̎حمید علیخانی̎ عضو تیم ملی فوتبال، در اوج آمادگی و در مسیر موفقیت، دچار سانحه شده و قطع نخاع شرایط حادی برای ادامه زندگی‌اش پیش می‌آورد. حمید مأیوس و سرخورده و عصبی، زندگی را نه برای خود که جهت همسرش ̎زهره̎ تیره و تار می‌کند. زهره با همه توان در مقابل رفتار شوهرش ایستادگی می‌کند و سعی در رهائی همسرش از پیله و یأس و اندوهی که در آن گرفتار آمده می‌کند. تلاش‌ها...
آشنائی میان ̎رعنا ̎ دانشجوی شهرستانی رشته تأتر و ̎بهرام رفعت̎ که به دیدار اجرای نمایی از او آمده است به ازدواجشان منتهی می‌شود. رعنا مدتی کوتاه بعد از ازدواجشان متوجه می‌شود که بهرام گرفتار بیماری روانی خطرناکی است. پیگیری‌های او سبب می‌شود تا دریابد که بهرام در خلوت او با عروسکی در اندازه‌ٔ او به راز و نیاز می‌پردازد. رعنا تصمیم می‌گیرد برای حفظ زندگی خانو...
ترانه‌ای برای سارای ـ ماه بدر ـ ساخته شده که از صد سال پیش تا امروز نقل مجالس و خانوادە‌های آذربایجانی است. سارای زیباروئی از ایل مغان شیفته رئیس چوپانان ایل به نام ̎ آیدین̎ است، اما خان منطقه با این‌که همسر و فرزندانی دارد، به سارای دل بسته است و مصمم است تا او را به دست آورد. اما سارای برای اثبات وفاداری‌اش به آیدین و حفظ شرافت ایل خود را به امواج رود ار...
دکتر پرتو تابان، قصه‌نویس، و استاد ادبیات زنی مشهور و موفق است. او به دلیل وجود عارضه‌ای مغزی به بیمارستان منتقل و عمل می‌شود. ̎پرتو̎ بعد از عمل به تدریج دچار پریشانی روحی می‌شود و هویت خود را فراموش می‌کند. اطرافیانش را نمی‌شناسد و خود را ̎ساغر̎ می‌پندارد. در چنین شرایطی، همسرش ̎رضا سیاح̎ و یک دوست ̎حمید مشتاق̎ که پزشک جراح است برای شناخت شخصیت خیالی ساغر ب...
