از انواع قالىهاى اين دوره مىتوان قالىهاى ترنجدار را نام برد. ترنج نقشى است که در وسط قرار دارد و داراى گونههاى مختلف است و گاه دو طرف ترنج شکلهاى ديگر و يا ظرف و گلدانى نيز ديده مىشود. در هر نوع قالى نزديک ربع ترنج ديده مىشود. اين نوع قالىها داراى يک حاشيه داخلى است که در داخل حاشيه بزرگ خارجى قرار دارد. در سطح قالي، انواع نقوش گياهى (اسليمي) ديده مىشود و اشکال حيوانى و انسانى موجود نيست. اين نوع قالى بيشتر در نواحى شمال ايران و تبريز و کاشان بافته مىشود.
نوع ديگر قالىهاى اين دوران قالىهاى گلدار است که داراى نقوش گل و ساقه مىباشد و بيشتر در شهرهاى مرکزى بافته مىشود.
قالىهاى حيوانى با اشکال حيواني، قالىهاى گل و باغچهدار، قالىهاى سجادهاى که در اطراف آن و حواشى بالاى آن خطوط نسخ و کوفى و نستعليق نوشته مىشده و در وسط قالى طاق نمايى نشانر محراب بوده است، قالىهاى لهستانى که از ابريشم و تارهاى طلا و نقره بافته مىشده و رنگهاى متنوع و زيبايى داشته و به لهستان صادر مىشده، از ديگر قالىهاى اين دوران به شمار مىروند.
در دوره صفوى تجارت قالى رواج رو به افزايشى داشت که در دورهەاى بعد بهدليل افزايش تقاضا، کيفيت قالىها تنزيل يافت.
در دوران زنديه و نادري، قاليبافى رونقى نداشت؛ اما با آغاز سلطنت ناصرالدينشاه رونق مجددى يافت و تاريخ جديدى در عرصهٔ قالىبافى ايران گشوده شد. و تجارت فرش مهمترين فعاليت بازرگانى ايران گرديد.
در همين زمان، انواع تقلبهاى رايج در بافت قالى و وفور رنگهاى شيميايى بدون کيفيت، آغاز شد که صدمات جبرانناپذيرى به صنعت فرش ايران وارد نمود.
در دورهٔ پهلوى مراکز جديدى از جمله مؤسسه قالى ايران، مدرسه صنايع مستظرنه و هنرستان عالى اصفهان و شرکت سهامى فرش ايران تأسيس شد. اما شرکتهاى چند مليتى که در دورهٔ قاجار فعاليت خود را آغاز کرده بودند، به کار خود خاتمه دادند و شکوفايى موجود در دورهٔ صفويه بوجود نيامد
در دوران معاصر سازمانهاى زيادى در زمينهٔ فرش ايجاد شدند. يکى از ويژگىهاى مهم دوران معاصر، تعدد مراکز تصميمگيرى در زمينهٔ طرح، رنگ، بافت و بازرگانى فرش ايران است. امروزه همچنين فرشهاى زينتى و ابريشمى زيادى به بازار عرضه مىشود. دانش فرششناسى نيز، پس از يک قرن حضور در غرب، در سه دههٔ اخير به ايران نيز سرايت کرده و علاقمندانى را بهخود جلب نموده است.
فرش هنر است و هنر بعنوان عصاره تفکرات و دهنيات و تصورات انسان، اعمال روزانه او را تحت تأثير قرار مىدهد. و فرش بعنوان هنر و صنعتى مردمى و اشتغال روازنه بافندگان، بدون شک از ذهنيات ايشان تأثير مىگيرد.
واردکنندگان عمده فرش ايران کشورهاى اروپايى هستند و بازارهاى امريکا قريب به پنجاه سال است که در جرگهٔ مصرفکنندگان اين کالاى هنرى درآمده است. بطورکلى بازارهاى فرش ايران در دو گروه قرار مىگيرند:
۱. گروه بازارهاى سنتى و ثابت: کشورهاى اروپايى و آسيايى مانند آلمان، انگلستان، اتريش، فرانسه، عربستان در اين گروه قرار دارند.
۲. گروه بازارهاى جديد: ژاپن، برزيل، اروپاى شرقي، استراليا، زلاند نو از مهمترين کشورهاى اين گروهاند.
به منظور گسترش مصرف فرش ايران در بازارهاى جهانى و توسعه صادرات فرش اين کشور در بين رقباى سرسخت موجود و با توجه به اينکه برخى از کشورها از جمله چين، پاکستان و حتى سرزمينهاى اروپايى گامهاى مفيدى در جهت ارتقاء کمى و کيفى فرش خود برداشتهاند، مؤثرترين اقدام حفظ نام نيک اين دستباف از طريق نظارت کامل بر مواد مصرفى در توليد و طراحى و بافت آن است.