کوچ ييلاق و قشلاق در قاين عمدتاً از نواحى مرکزى که داراى دشت‌هاى وسيعى است، به مناطق کوهستان شرق در مرز افغانستان است. گله‌هاى گوسفند پس از گذراندن تابستان در روستاى محل خود، تا اوايل پائيز که هنوز بوته‌هاى مناسب براى چراى گوسفندان وجود دارد در بيابان‌ها مى‌مانند، با آمدن مهرماه و شروع فصل سرما گوسفندان ديگر قادر به ماندن در بيابان نيستند. لذا به روستاها روى مى‌آورند تا از جيرهٔ ذخيره شده استفاده کنند. پس از گذشت مدى به اين‌صورت که گله‌ها روز را در بيابان و شب را در خانه‌هاى روستائى سپرى کردند، آذوقهٔ ذخيره شده رو به پايان مى‌رود و احياناً تمام مى‌شود که در اين‌صورت مجبور مى‌شوند، طبق رسم همه‌ ساله به محلى که گوسفندان بتواند غذاى خود را خود از صحرا تهيه کنند، مهاجرت نمايند و تا رسيدن بهار انتظار بکشند. محلى که به آنجا مهاجرت مى‌کنند، معمولاً به‌علت کمبود گوسفند، خار و خاشاک آن دست نخورده باقى مى‌ماند و در زمستان باران آن را خيس کرده و براى گوسفند مناسب مى‌نمايد و مى‌توانند با اين غذا، گوسفندان خود را تا اوايل بهار سير نگه دارند.


زمان اين کوچ معمولاً اواخر بهمن و اوايل اسفندماه است که هوا رو به گرم شدن مى‌رود. اين وضع را تا اوايل نهار به اين‌صورت سپرى مى‌کنند، با شروع بهار فصل زاد و ولد گوسفندان فرا مى‌رسد، دامداران معمولاً تا ۱۵ روز بعد از عيد از شير گوسفندان براى مصرف خود استفاده نمى‌کنند. چون بزاله‌ها و بره‌هاى کوچ تا آن زمان هنوز قادر به چريدن نشده‌اند و شير مادر تنها کفاف سير شدن آنها را مى‌کند.


از اوايل فروردين‌ماه که شير گوسفندان زياد مى‌شود، دامداران براى استفادهٔ هرچه بيشتر از شير گوسفندان، به‌صورت خانوادگى به محل مهاجرت مى‌کردند تا با استفاده از شير گوسفندان به تهيه ماست و کره و پنير و ساير فرآورده‌ها، بپردازند. اين مهاجرت را در اصطلاح محلى رفتن به محله (ملّه) مى‌گويند.


مکانى که به آنجا مهاجرت مى‌کنند بايد داراى شرايط لازم باشد. جائى باشد که از يک طرف متصل به کوه بوده و از طرفى به دشت منتهى شده باشد، تا گوسفندان بتوانند هم از دشت و هم دامنه‌هاى کوهستان استفاده کنند. از شرايط ديگر اين محل نزديک به آب آشاميدنى است تا بتوانند خود و گوسفندان آنها را سيراب کنند. دامداران معمولاً آب آشاميدنى را از نزديک‌ترين چشمهٔ محل به‌دست مى‌آورند و در مواقعى که باران مى‌بارد از محلى به نام (سنگ آب) آب آشاميدنى را تهيه مى‌کنند. سنگ‌آب چنانکه از اسم آن معلوم است، جائى است که در دامنهٔ کوه به‌صورت حفره‌اى طبيعى در سنگ ايجاد شده و در هنگام بارندگى از آب باران و برف پر مى‌شود. پس از ته‌نشين شدن رسوبات آن آب زلالى باقى مى‌ماند که مورد استفاده قرار مى‌گيرد. يکى ديگر از روش‌هاى تأمين آب استخرچه‌هاى کوچکى است که مردم در مسير رودها مى‌سازند تا در موقع بارش باران پرآب شده و در صورت لزوم براى آشاميدن رد روزهاى اول و بعدها براى استفاده گوسفندان و حيوانات مورد استفاده قرار گيرد.


در مجموع منابع آب مورد استفاده به ترتيب اول چشمه‌ها و بعد سنگ‌آب‌ها و در آخر استخرچه‌هاى موسوم به (غدير) را مى‌توان نام برد. از ديگر شرايط و خصوصيات ”محلهٔ“ که بايد به آنها اشاره شود اين است که محل، حتى‌الامکان بايد به جادهٔ اصلى نزديک باشد تا بتوان با وسايط نقليه به آنجا رفت و آمد کرد.


پس از انتخاب محل مناسب براى استقرار، آب محل را به قسمت‌هاى مختلف تقسيم مى‌کنند: يکى جان پناه چوپان و ساير اعضاء گله، ديگرى جاى نگهدارى گوسفندان و بالاخره جاهاى کوچ جهت نگهدارى بزغاله و بره‌هاى کوچک. محل گوسفندان جائى است به‌صورت يک آغل که ديواره‌هاى آن را با سنگ‌هائى که از اطراف جمع‌آورى کرده‌اند، مى‌سازند. انتهاء اين آغل با يک دهانهٔ باريک به قسمت حفرشده‌اى در زيرکوه راه پيدا مى‌کند که با عرضى نسبتاً وسيع‌تر تا حدود ۲۵ الى ۳۰ متر طول آن ادامه مى‌يابد. ارتفاع اين قسمت به اندازهٔ قد انسان است. کاربرد اين قسمت براى حفاظت گوسفندان از سرما است و معمولاً گوسفندان را در شب‌هاى سرد در اين قسمت نگهدارى مى‌کنند. طريقه ساختن آن به اين‌صورت است که در ابتدا به‌وسيله کلنگ حفره‌اى در زيرکوه و تپه‌هاى بلند ايجاد کرده و خاک آن را بيرون مى‌آورند تا به شکل مذکور درآيد. اين قسمت نگهدارى گوسفندان را در اصطلاح محلى و بومى (لو) مى‌گويند معمولاً پس از ورود به داخل در يکى از طرفين طاقچهٔ کوچکى ديده مى‌شود که محل نگهدارى يک چراغ فتيله‌اى کوچک است که هنگام شب براى سر زدن از گوسفندان عليل و ضعيف مورد استفاده قرار مى‌گيرد، به اين چراغ نيز در اصطلاح بومى (چراغ موشي) مى‌گويند. در صورت طويل بودن اين محل (لُو) معمولاً در اواسط يا اواخر آن حرفه‌اى در قسمت سقف ايجاد مى‌کنند تا هواى ”لو“ را که به واسطهٔ تنفس گوسفندان گرم و نامناسب شده، تهويه نمايند. اين حفره يا هواکش را در اصطلاح بومى ”تخول“ مى‌گويند.


در کنار اين محل جاى ديگرى را در دل کوه حفر مى‌کنند که براى استراحت چوپانان و ديگر افراد موجد در محله مورد استفاده قرار مى‌گيرد. ابتداى در ورودى اين محل را معمولاً سنگ‌چين مى‌کنند و سر در آن را با يک تخته‌سنگ بزرگ مى‌پوشانند، پس از در ورودى چند پله تعبيه شده که بعد از گذشتن از آنها به محوطه‌اى دايره شکل مى‌رسيم که براى خوابيدن ۵ يا ۶ نفر مناسب است. داخل آن به قسمت‌هاى مجزائى تقسيم مى‌گردد. قسمتى را به نگهدارى هيزم‌هاى خشک اختصاص مى‌دهند تا در مواقعى‌که بارش باران همه‌جا را خيس مى‌کند و هيزم خشکى در بيابان باقى نمى‌ماند از اين هيزم‌هاى ذخيرهٔ شده براى پخت و پز استفاده کنند.


قسمت ديگر مخصوصى برافروختن آتش است که به اجاق معروف است، کف اجاق را تخته‌سنگ بزرگى نصب مى‌کنند که خاک از زمين کنده نشود. روش پختن نان که در مواقع ضرورى انجام مى‌شود به اين‌صورت است که در ابتدا خمير را در ظرفى آماده کرده و سپس آن را روى يک پارچه مى‌اندازند و آن را آماده پخت مى‌کنند و سپس خمير را به‌صورت دايره‌اى ضخيم در مى‌آورند و آن را در وسط آتشى که روى تخته‌سنگ اجاق از قبل آماده کرده‌اند، مى‌گذارند و روى آن را با آتش مى‌پوشانند. بعد از گذشت ۲۰ الى ۳۰ دقيقه نانى گرم و خوشمزه آماده خوردن است. در دو طرف يا يک طرف اين تخته‌سنگ سه عدد سنگ تعبيه شده است که اجاق را به شکل U انگليسى درمى‌آورد به‌طورى که اين سه عدد سنگ جداى از تخته‌سنگ بوده و اجاقک کوچکى را درست مى‌کند که بتوان ظروف شير و غذا و... را روى آن گذاشت و زير آن آتش افروخت. براى بيرون فرستادن دود اين آشپزخانه ساده از همان حفره‌اى که قبلاً از آن به اسم ”خول“ ياد کرديم استفاده مى‌شود. در ديواره‌هاى اين اتاق، طاقچه‌هائى قرار دارد که آنها را به‌وسيله کلنگ کنده‌اند و براى قرار دادن کليه مواد غذائى و لوازم مورد استفاده مانند آرد ـ گندم و جو مناسب است.


از قسمت‌هاى ديگر محله که بايد دربارهٔ آنها نيز سخن بگوئيم، اتاقک‌هاى کوچکى است به شکل زيرزمين، براى ايجاد اين اتاقک‌ها، ابتدا گودالى در زمين صاف يا معمولاً چسبيده به تپه حفر مى‌کنند و بعد روى آن را با چوب مى‌پوشانند. ديواره‌هاى اطراف آن را نيز سنگ‌چين مى‌کنند. اين اتاقک معمولاً داراى ابعاد ۵/۱ × ۲ متر يا احياناً بيشتر است. از اين محل براى نگهدارى برّه‌ها و بزغاله‌ها که به مواظبت بيشترى نياز دارند، استفاده مى‌شود. اين اتاقک‌هاى کوچک با گرماى مناسبى که دارند بره‌هاى نورس را از سرماى زمستان محافظت مى‌کنند. به اين محل در اصطلاح بومى ”کوزگ“ مى‌گويند.