در سرحد چادرها عموماً نزديک بههم برپا مىشود. اين قرابت سبب مىشود که آنان در رابطهٔ صميمانهترى قرار گيرند و چه بسا بسيارى از دلنگرانىها و اختلافات بهدليل همين نزديکى از ميان برداشته شود.
ازدواج در ميان تيرههاى ايل قشقائى هماند ساير ايلات خاورميانه سبب مىشود که خويشاوندىهاى بيشترى بهوجود آيد و از تفرقه و جدائى جلوگيرى شود.
تابستان فصل مناسبى براى شکار نيز بهشمار مىرود و کوچنشينان مرفه غالباً غذاى عمده آنها را گوشت شکار تشکيل مىدهد.
قشقائىها در سرحد زندگى راحتتر و آرامش بيشترى دارند، زيرا در آن نقاط کوهستانى دورافتاده خسارات و فشارهاى ناشى از زندگى شهرى را کمتر احساس مىکنند. هرچند که امروزه با وسايل موتورى ارتباط با سرحد سادهتر شده ست اما هنوز طول مسافت بهگونهاى است که آنان در سرحد دورى و انزوا را کاملاً احساس مىکنند.
با فرا رسيدن پائيز هوا بسيار سرد مىشود و نگاهدارى دام را مشکل مىسازد بههمين دليل کوچ بازگشت آغاز مىگردد، اين مهارجت به اندازهٔ کوچ بهار آنان تماشائى نيست، چراکه ايل بايد از نقاطى عبور کند که علفهاى آن را آفتاب داغ تابستان سوزانده است و لبنيات و گوشت چندان فراوان نيست، تنها بههنگام رسيدن به گرمسير است که اوضاع بار ديگر قابل تحمل مىگردد، در اين بازگشت عده کمى از آنان چادرها را بار دگر برپا مىسازند و بقيه به خانههاى خشتى مجاور مزارع خود نقل مکان کرده و فعاليتهاى تازه خود را آغاز مىکنند، در سالهاى گذشته گرايش به اسکان افزونى يافته است زيرا همچنانکه روستانشينان به مراتع سنتى دست مىيابند، ايلات نيز بهگونهاى روزافزون به سرمايهگذارى در منابع غيرمنقول مايل مىگردند. بهاين ترتيب جاى شگفتى نيست که مشاهده کنيم بخشى از بيله در گرمسير اسکان را اختيار کنند و تنها راضى به فرستادن گوسفندهاى خود به سرحد شوند.
نبايد از نظر دور داشت که قشقائىها تنها ساکنين گرمسير و سرحد نيستند، همچنانکه در اين مناطق مىتوان به روستائيان غيرقشقائى برخورد که از گذشتههاى دور بهکار زراعت مشغول بودهاند در بين اين زارعين گروههاى عرب و لرزبان نيز يافت مىشوند که هيچگاه بهطور رسمى جزء نظام اجتماعى ايل نبودهاند اما گهگاه تحت نظارت کلانترها قرار داشتهاند.
در سالهاى گذشته رشد جمعيت باعث توسعه اراضى کشاورزى گرديده و به همين دليل راههاى عبور و مراتع ايل را به نابودى کشانده است تا آنجا که نيمى از مراتع ايل بهدليل زراعت به زير شخم رفته است، اين مهم اشکالات عمدهاى را بهوجود آورده و حرکت ايلات را به راههاى محدودترى که در آنجا مراتع کمترى يافت مىشود منحصر کرده است.
در سالهاى گذشته با ازدياد احشام و کمبود مراتع مشکلات و نابسامانىهاى قابل توجه و زيانبارى را بهوجود آورده است.
همانگونه که قبلاً اشاره شد تماس ايلات با خارج از مناطق خود بسيار محدود است آنان تنها در گرمسير در دو شهر کازرون و فيروزآباد که از قديم مرکز عمده اقامت زمستانى ايل بهشمار مىرفته است، هم در اين شهرها است که قشقائىها کالاهاى مورد نياز آنها را تأمين مىکنند و در مقايل به فروش محصولات زراعى و نيز قالى مبادرت مىورزند. آنان چندان ميلى به فروش سرمايههاى دامى خود ندارند زيرا تعداد دام از نظر آنها سواى اهميت اقتصادى بستگى به ارج و مقام آنها دارد. در سرحد شهرهاى آباده و شهرضا عملکردى مشابه کازرون و فيروزآباد براى کوچنشينان دارد. قشقائىها عموماً پاپوشهاى محلى آنها يعنى گيوه و ملکي را هم در شهرکى واقع در شمالغربى شيراز با نام غلات که بر سر راه يکى از مسيرهاى عمده کوچ است تهيه مىکنند، گذشته از شهرهاى ياد شده يکى از بازارهاى عمده خريد و فروش قشقائىها بازار وکيل شيراز است.
آنان بههنگام زيارت مقاير متبرکه در شهر شيراز بسيارى از معاملات خود را انجام مىدهند.
با رشد و توسعه زندگى ماشينى در شهرها و افزايش کالاهاى صنعتى وابستگى ايلات به شهرها در سالهاى اخير رو به فزونى نهاده، چه آنان برخلاف گذشته که بسيارى از نيازهاى خود را طبيعت فراهم مىکرد، از قبيل تهيه رنگ براى بافت قالى و گليم و جاجيم و با استفاده از داروهاى گياهى و مهمتر از همه استفاده از چوب جنگلهاى طبيعى (که هماکنون در معرض نابودى جدى هستند) در ساير احتياجات آنها، اينک تمامى اين امکانات بهسرعت رو به کاستى نهاده است تا آنجا که امروزه دار قالى را از آهن مىسازند و رنگهاى مصنوعى و شيميائى را بهجاى رنگهاى طبيعى مورد استفاده قرار مىدهند، درون چادرها اشياء و لوازم لوکس زندگى مدرن از قبيل يخچال، اجاق و چراغ برقى روز به روز بيشتر ديده مىشود، از دگر سوى گروه گروه از آنان براى يافتن کار به شهرها مهاجرت مىکنند.