مسألهاى که بايد موردتوجه و اقدام قرار گيرد اين است که همه افراد ضوابط را در نوشتن مراعات نمىکنند و يا خود در نگارش جنبههاى ابداعى خاصى بکار مىبرند که مورد آگاهى و توافق ديگران نيست و اين خود مسألهاى مشکلآفرين است و اينگونه افراد را بدخط و يا نارسانويس خواندهاند.
اصطلاح بدخطى يا ديسگرافى براى کودکان است که عليرغم هوش طبيعى بسيار بد مىنويسند و خطشان ناخوانا و يا نارساست. تکليف و نوشتهشان را کسى نمىتواند بخواند و در آن غلط هاى فاحش بچشم مىخورد. گاهى ممکن است چنان بدخط و نارسا بنويسند که خود نيز نتوانند آن را بخوانند.
اين اصطلاح درباره کودکان صادق است که يکى دو کلاس ابتدائى را گذرانده و مثلاً در کلاس سوم ابتدائى باشند. تکليف نوشتارى آنها جاى دشوارى بسيارى داشته باشد و قابل مطالعه و يا اصلاح نباشد اين امر در نزد بسيارى از کودکان ديده مىشود مخصوصاً کودکانى که تحت سرپرستى درستى از نظر تحصيلى نيستند.