قرهتپه قمرود
در کتاب بررسىهاى باستانشناسى قمرود نوشته ميرعابدين کابلى آمده است: منطقه مورد بررسى قمرود در شمال شرقى شهر قم واقع شده و از دهستانهاى بخش مرکزى شهرستان قم محسوب مىشود. مرکز آن روستاى قمرود است که در ۲۰ کيلومترى شهر قم واقع و از طريق جاده آسفالته با شهر ارتباط مىيابد. منطقه شامل دو بخش است که به وسيلهٔ رودخانه قمرود يا اناربار به دو بخش تقسيم شده است. عموماً ساحل راست يا بخش شرقى را قمرود و بخش غربى را البرز مىنامند.
گروه باستانشناسى قمرود در سال ۱۳۶۷ نخستين گام را براى شناسايى منطقه برداشت. اين برنامه در پنج سال در طى فصل پاييز يا بهار صورت گرفت و منجر به شناسايى ۹۳ اثر فرهنگى شد که کهنترين آنها به دوره فراپارينه سنگى و جديدترينشان به عصر قاجار تعلق دارد. اين آثار در مجموع عبارتند از تپهها، محوطهها، قلعهها، کاروانسراها، پلها، بندها و ميلها.
هرچند محوطهها و آثار شناسايى شده در کل منطقه پراکنده است، ولى به دليل موقعيت خاص جغرافيايى تمام منطقه در همه دورهها به طور يکسان، مسکون نبوده است. در همين بررسى گروه باستانشناسى توانست وضعيت محيط زيستى اين بخش از سرزمين ايران را در طى حدود ۱۲ هزار سال روشن سازد. بر اين اساس در دوره پارينه سنگى پاياني، منطقه البرز اگر نگوييم منطقهاى سکونتگاهي، لااقل مىتوان ادعا کرد محل تردد مردمان بوده است. اين امر به دور از ذهنيت هم نيست، چون کناره ساوه رود جنگنزار همراه با درختان گز و ديگر درختچههاى وحشى است. وجود آب و موقعيت طبيعي، زيستگاه مناسبى براى آبشخور حيوانات است. امروزه نيز به دليل وجود حيوانات شکاري، منطقه شکارگاه و تا اندازهاى تحت حفاظت است.
در منطقه البرز به دو محوطه پارينهسنگى برخورد شد، ولى عدم مواجهه با محوطهاى از اين دست در قمرود آيا عدم حضور انسان است، يا نشانههاى حضور انسان در زير لايههاى قطور دفن شده است؟ در دوره نوسنگى و آغاز عصر فلز نشانه سکونت در هر دو بخش مشاهده شد.
قمرود در دوران تاريخى مجدداً به وضعيت پيشين بر مىگردد. اين بار هم منطقه البرز طرف توجه قرار گرفته و جمعيت زيادى در آن مستقر مىشود، ولى از اواخر دوره ساسانى نخستين حرکتها براى استقرار دوباره در سمت شرق آغاز مىشود و روى قرهتپه استقرارى کمرنگ شکل مىيابد. در دوره اسلامى اين حرکت به نحو چشمگيرى سرعت مىگيرد و در قرون اوليه اسلامى جمعيت بالايى پذيرا مىشود، ولى از آن سو منطقه البرز به مرور خالى از جمعيت و کل آن منطقه شامل فقط دو روستاى کوچک شده است.
البته اين جمعيت و جنبش ديرى نمىپايد، زيرا باز هم رودخانه قم با طغيان شديد هر آنچه را که هست به ويرانى مىکشاند. ولى مسلماً دشت خالى از جمعيت نيست، چون با چند قلعه و محوطه از اين زمان، يعنى دوره صفوى روبهرو هستيم و سرانجام مىبينيم که در دوره قاجاريه قمرود مجدداً رو به آبادانى نهاده است و امروزه هم يک قطب کشاورزى با اهميت تلقى مىشود.
اما منطقه البرز از اواخر دوره ساسانى به بعد ديگر آبادانى و ترقى به خود نديد و امروزه نيز فقط حاشيه غربى قمرود و اندکى از حاشيه جنوبى ساوهرود ادامه حيات مىدهد و کشاورزى در آن رونق دارد، ضمن اين که دامدارى نيز در اين بخش تا اندازهاى در خور توجه است.
تپه صرم
تپه صرم در حدود ۱۵ کيلومترى جنوب شرقى جاده کاشان در بخش کهک حدفاصل ميان راه روستاى خورآباد و صرم قرار دارد. اين تپه پشتهاى طبيعى از رسوبات شنى به طول ۱۹۲، عرض ۱۱۵ و ارتفاع ۶۰/۵ متر است که نزديک محوطه استقرارى شمشيرگاه قرار دارد.
با دريافت گزارشهاى مردمى در سال ۱۳۷۵ مبنى بر تخريب بخشى از تپه توسط بولدوزر راهسازي، توسط ميراث فرهنگى استان عمليات راهسازى متوقف شد. در سال ۱۳۷۶ عمليات گمانهزنى جهت مشخص نمودن وضعيتى تپه و تعيين حريم آن آغاز گرديد و تپه در سال ۱۳۷۸ در فهرست آثار ملى کشور به ثبت رسيد.
به علت حفارىهاى غير مجاز در سال ۱۳۷۹ و به منظور نجات دادن بخشى از اشيا از خطر سرقت، طرح حفارى در سال ۱۳۸۰ به تصويب و در تاريخ ۲۹/۱۱/۸۰ به مدت ۲۶ روز فصل اول کاوش در تپه صرم توسط هيأت باستانشناسى به سرپرستى خسرو پوربخشده به انجام رسيد.
اشياى به دست آمده در اين تپه داراى تنوع خاصى است؛ ظروف سفالى خاکسترى رنگ لولهدار، لاوکها، ليوانها، فنجانها و خمرهها و ... اشياى فلزى مفرغى چون سرپيکان، خنجر، زيورآلات، دستبند و حلقه از جمله اشياى ارزشمند اين تپه است.
گورستان تاريخى تپه صرم با قدمت ۳۵۰۰ -۳۲۰۰ سال از مهمترين محوطههاى عصر آهن ايران و فرهنگ سفال خاکسترى ايران مرکزى است.