برج قابوس

برج قابوس از مهمّترين بناهاى تاريخى سده ۴ هجرى و بلندترين بناى آجرى جهان مى‌باشد که در مرکز شهر گنبد کاووس بر فراز تپّه بزرگ مصنوعى که قريب ۱۵ متر از زمين‌هاى اطراف بلندى دارد در سال ۳۹۷ هـ.ق به دستور شمس‌المعالى قابوس‌بن‌وشمگير ساخته شد به ظاهر جسد قابوس را در تابوتى از شيشه نهاده و با زنجير در ميان آن آويخته‌اند. تا کسى نتواند دسترسى به جسد و تابوت داشته باشد. روزنه کوچکى که در سقف بنا رو به شرق ساخته شده چنان مى‌نمايد که براى ورود و خروج کارگران و مصالح بوده که در ساختمان سقف آن دست‌اندرکار بوده‌اند و البته بعد از کار مى‌توانسته‌اند آن را مسدود کنند. به‌نظر مى‌رسد باز گذاشتن روزنه به‌خصوص آن‌طور که آن را زينت کرده‌اند بى‌ارتباط با عادت چندين هزار ساله چادرنشينان نباشد که هميشه منفذ چادرهاى خود را رو به آفتاب قرار مى‌دادند تا نخستين پرتو آفتاب در هر بامداد به جسد قابوس بتابد. ژنرال پزولافسکى (Poslawski) که در سال ۱۹۰۰م به اين ناحيه سفر کرده مى‌گويد که در سال ۱۸۹۹.م برابر با ۱۳۱۶ ـ ۱۳۱۷ هـ.ق روس‌ها انديشه اينکه قبرى در زيرزمين است در ميان گنبد چاهى به عمق ۱۰ متر حفر کردند که تا پايان ۱۰ متر هم طبقات آجر ديده شده است. از طرف ديگر چگونه مى‌توان تصور کرد که جسد او را در زمين به خاک بسپارند که درى چوبى و حتى درى فلزى نيز براى نگهبانى آن کافى نيست.


برج قابوس استوانه‌اى شکل مى‌باشد که بر روى صفحه‌اى دايره‌اى قرار دارد. بدنه برج از خارج با ده بريدگى با پشت بند زينت داده شده است. در روى اين بدنه‌ها به بلندى سه متر از طرف پائين دو رشته کتيبهٔ آجرى به خط کوفى ساده در ميان قاب‌‌هاى آجرى به درازى دو متر و پهناى هشتاد سانتى‌متر نصب شده است. اين دو رشته کتبه از نظر متن و کلمات مانند يکديگر هستند. سادگى اين کتيبه مى‌رساند که بانى بنا توجهى به تزئين و آرايش آن نداشته است. خطوط کتيبه با آجر ساده قرمز که روى آن سائيده شده بود و هيچ‌گونه روکشى در درون قاب‌هاى آجرى که با آجر نيم‌گرد ساخته‌اند جاى گرفته است. خطوط کوفى ساده اين کتيبه داراى برجستگى است.



عبارت کتيبه کوفى برج قابوس چنين است:


۱. بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم


۲. هذاالعقر الحصالى


۳. الامير شمس‌المعالي


۴. الامير ابن‌الامير


۵. امر به بنائه فى حياته


۶. قابوس ابن‌ وشمگير


۷. سنه سبع و تسعين و ثلثمائه قمريه


۸. و سنه خمس و سبعين و ثلمثائه شمسيه


که ترجمه اين کتيبه ده قسمتى به‌شرح زير است:


۱. به نام خداوند بخشنده بخشايشگر


۲. اين است کاخ عالى


۳. امير شمس‌المعالى


۴. امير فرزند امير


۵. فرمان داد به بناى آن در زندگى خويش


۶. قابوس فرزند وشمگير


۷. سال سيصد و نود و هفت قمرى


۸. و سال سيصد و هفتاد و پنج خورشيدي


بلندى اين برج از روى تپّه ۵۱ متر بوده که ارتفاع حقيقى آن نيست، زيرا ارتفاع واقعى آن را بايد از سطح زمين که روى آن ساخته شده اندازه گرفت. حفرياتى که روس‌ها در سال ۱۸۹۹.م کرده‌اند، معلوم شده که تا ۱۰ متر کف محوّطه داخل برج را آجر چينى کرده‌اند که باز هم به سطح بى‌بندى نرسيده بودند. به‌طور حتم قسمت فوقانى اين بى‌بندى مى‌بايست مجاور سطح حقيقى زمين باشد، از اين قرار چون سطح زمين داخل محوّطه يک متر بالاتر از سطح زمين خارج محوّطه است حدّاقل داخل ۹ متر ديگر بايد به ۵۱ متر افزوده و بدين قرار اين برج ۶۰ متر ارتفاع دارد.


در اين برج از کاشى کارى اثرى نيست. آجرهاى آن بر اثر تابش آفتاب به رنگ زرد طلائى درآمده است. اندازه اين آجرها بيشتر ۲۵٭ ۲۵٭۶ سانتى‌متر است. پايه بنا، اطراف سر در ورودي، صفحه و خروجى‌هاى آجرى آن، صدمات زيادى ديده بود و در بعضى قسمت‌هاى پايه بنا حفره‌هائى به عمق ۲ تا ۲۵ متر به‌وجود آمده و آجرهاى آن را کنده و برده بودند. علاوه بر آن گنبد محروطّى آن به‌خصوص در قسمت شرقى و غربى لطمه‌هاى فراوان ديده و نزديک ۱۵۰۰ عدد از آجرهاى آن شکسته و از جاى خود در اثر اصابت گلوله درآمده بود. اطراف روزنه شرقى به کلى خراب و قسمتى از تيزه‌هاى مابين پشت بند (قسمت جنوب‌شرقي) و خطوط کتيبه بند ”الامير ابن الامير و قابوس‌بن‌وشمگير“ صدماتى وارد شد تا اينکه در سال ۱۳۰۴ خورشيدى براى اوّلين بار به تعمير پايه طبق اسلوبّ قديمى آن اقدام شد. گنبد مخروطّى و پوشش بام گنبد در سال ۱۳۱۸ خورشيدى تعمير گرديد. بنا به گزارش ديگرى اين بنا در سال ۱۳۰۸ خورشيدى نيز از طرف وزارت معارف تعمير شد. بنا به نوشته کارنامه ده سال خدمت سازمان ملّى حفاظت آثار باستانى ايران بين سال‌هاى ۱۳۴۵ ـ ۱۳۵۵ بناهاى زيادى در کشور تحت تعمير قرار گرفته‌اند که يکى از آنها برج قابوس است و مبلغ ۱،۰۰۵،۵۸۶ ريال براى تعمير آن هزينه شده است. برج قابوس در فهرست آثار ملّى ايران به ثبت رسيده است.


برج قابوس به‌دليل موقعيّت ويژه خود در شهر گنبد کاووس، علاوه بر اينکه تفرّجگاه دائمى ساکنين شهر گنبد و روستاهاى اطراف آن است. همه ساله علاقه‌مندان زيادى را براى سياحت و بازديد از ديگر استان‌ها و خارج از کشور رهسپار اين ديار مى‌کند.

برج رادکان

در ميان رشته کوه‌هاى البرز، در جنوب منطقه کردکوى و در دو کيلومترى شرق روستاى رادکان، برجى با گنبد مخروطّى ديده مى‌شود که به رادکان مرسوم است. اين برج که در محلّ، قلعه ‌گبرى هم ناميده مى‌شود بيش از ۳۵ متر ارتفاع دارد و به استناد کتيبه آجرى که به خطّ کوفى در زير گنبد نوشته شده اين بنا مدفن يکى از اسپهبدان خاندان باوند تبرستان به نام ابوجعفر محمّدبن‌وندرين باوندى است. ساختمان بنا در سال ۴۰۷ هـ.ق پايان يافته است. در زير مخروط برج دو رديف کتيبه پهلوى و کوفى ديده مى‌شود. کتيبه پهلوى برج هنوز خوانده نشده ولى عبارت کتيبه کوفى چنين است:


”بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم هذا قبر اسپهبد ابوجعفر محمّدبن‌وندرين باوندى فى سنه احدى عشر و اربعمائه به الهجريه ۴۱۱هـ“



وجود خط پهلوى در بعضى از برج‌هاى ايران مانند لاجيم سواد کوه و رادکان کردکوى دليل روشنى است بر تداوم فرهنگ باستانى مردمان نقاط شمالى ايران که هنوز همگى فرهنگ قوم مهاجر را پذيرا نشده و براى نماياندن شاخص‌هاى فرهنگى خود کوشش داشته و بدين‌ترتيب استقلال فرهنگى خويش را تا اندازه‌اى حفظ مى‌کرده‌اند.


ورودى بنا رو به جنوب است که در ارتفاع يک متر و پنجاه سانتى‌مترى زمين واقع شد ارتفاع ورودى به دو متر و ده سانتى‌متر و عرض آن نيز يک متر و سى‌ سانتى‌متر مى‌باشد. طرح داخلى بنا مدور داراى نمائى بسيار ساده است، بر بالاى ورودى بنا کتيبه‌اى به خط کوفى وجود دارد که اکنون قسمت ناچيزى از آن باقى است امّا قسمت اعظم آنکه تا دوره قاجار باقى بود رابينو به نقل از ساکنان محلّ مى‌نويسد که کنسول سابق روس ان را از بين برده است.


مخروط برج را برخى تقليدى از برج قابوس دانسته‌اند با اين تفاوت که گنبد برج رادکان داراى دو پوش بوده و به شکل مخروط بلندى جلب‌توجّه مى‌کند، امّا آجرهاى آن از جهت پختگى و رنگ، شبيه آجرهاى به‌کار رفته در گنبد قابوس است. تفاوت ديگر آن با برج قابوس در جاى روزنه است که در برج قابوس اين روزنه در بدنه مخروط قرار دارد. ولى در رادکان در بدنه مدور برج ديده مى‌شود، به لحاظ گچ‌برى نيز بر گنبد قابوس برترى دارد.


درباره علّت ايجاد بنا برخى منابع گفته‌اند که رادکان کردکوى مثل برج رادکان شمال خراسان به جهت راهنمائى کاروان‌ها بنا شده در حالى‌که اگر اين تصوّر درست باشد کتيبه کوفى آنکه اين محلّ را مدفن اسپهبد تبرستان مى‌داند گوياى چه مى‌تواند باشد؟


اگر اين برج براى راهنمائى گروه‌هاى مسافر ساخته شده چرا در ارتفاع بلند ساخته نشده و در بخش پائينى بين دو رشته کوه بسيار بلند ساخته شده است. اگر نظريه مزبور درست باشد چه لزومى براى ايجاد دو برج در يک مکان آن هم به فاصله حدود ۲۰ متر وجود داشت. آجرهاى برج ديگر را بديع‌الزّمان ميرزا حاکم استرآباد در دورهٔ فتحعلى‌شاه در تکيه روستاى رادکان به‌کار برده است. که البتّه در زمان رابينو اثرى از آن باقى نمانده بود.


برج رادکان همانند بسيارى از اماکن تاريخى ديگر از حفارى‌هاى غيرمجاز افراد سودجو بى‌نصيب نماند. در سال ۱۳۳۵ خورشيدى داخل آن را حفارى کردند و به استخوان‌هاى يک انسان بلندقامتى برخوردند. پايه بنا در طى قرون صدمات زيادى ديد که در سال ۱۳۴۸ خورشيدى توسّط انجمن آثار ملّى ايران تعمير شد و همچنين قسمت مخروط آن نيز به همان سبک قديم مروّت شد. بين سال‌هاى ۱۳۴۵ ـ ۱۳۵۵ خورشيدى هم، سازمان ملّى حفاظت آثار باستانى ايرانى مبلغ ۴۳۳،۵۰۲ ريال هزينه تعمير برج رادکان کرد. پس از آن از نظر سازمان ملّى حفاظت آثار باستانى کشور تعمير اين برج غيرضرورى تشخيص داده شد. ولى براى حفاظت آن در سال ۱۳۵۰ خورشيدى در روستاى رادکان، انجمنى به نام حفاظت آثار باستانى تشکيل شد. اين برج با شماره ۱۴۵ در فهرست آثار ملّى ايران به ثبت رسيد.