رابطه با چين ویتنام چین مکزیک آفریقای جنوبی اتریش کوبا لهستان نروژ مالزی فنلاند لیبی شیلی مجارستان لائوس ایسلند الجزایر پاکستان اندونزی جمهوری چک تایلند برمه (میانمار) آرژانتین بحرین بنگلادش سنگاپور عمان فیلیپین قبرس قزاقستان قطر کره شمالی رومانی کرواسی هلند آنگولا اوگاندا تونس جمهوری آفریقای مرکزی زامبیا حمله به ویتنام توسط چین تاريخ ويتنام نشانگر سابقه طولانى رابطهٔ تنگاتنگ چين با اين کشور است. در طول سالهيا ۱۸۸۴ تا ۱۹۴۵، چين فرصت سلطهگرى در ويتنام را پيدا نکرد. ولى در همين برهه زمانى نيز چينىها از طريق مهاجرت به ويتنام و فعاليتهاى اقتصادى وسيع، همواره حساسيت ويتنامىها را برمىانگيختند. پس از شکست ژاپن در جنگ دوم جهاني، به موجب معاهدهاى که بين انگلستان و چين بسته شد، چينىها متعهد به خلع سلاح ژاپنىها در شمال ويتنام شدند. در اوت ۱۹۴۵ نيروهاى ارتش ملى چين از ناحيه شمال خاک ويتنام شروع به پيشروى کردند و برخلاف انگلستان که تمايل به واگذارى ويتنام جنوبى به فرانسويان داشت، هدفهاى چين در شمال ويتنام از همان آغاز ابهاماتى را مطرح مىساخت. در سپتامبر ۱۹۴۵ دولت فرانسه شروع به اقداماتى براى تخليه چينىها در تونکين نمود، اما اشغال چينىها همچنان ادامه يافت تا اينکه بهموجب معاهدهاى ميان چين و فرانسه، مقرر گرديد که چين تا ۳۱ مارس ۱۹۴۶از ويتنام خارج شده و فرانسه نيز از امتيازات خود در ويتنام صرفنظر کند. ولى چينىها همواره از تعهد خود سر باز مىزدند. در طول سالهاى نبرد با آمريکا و جدائى دو ويتنام، رژيم نگودين ديم خشونتهاى زيادى نسبت به اقليتهاى چينىتبار و يا هواها اعمال مىنمود. در اين مرحله تمام چينىهائى که در ويتنام بهدنيا مىآمدند به ناچار بايد تابعيت ويتنام را بپذيرند؛ و ناگزير از انتخاب نامهاى ويتنامى براى خود بودند. محدوديتهائى که براى فعاليتهاى اقتصادى چينىها ايجاد گرديد که مورد اعتراض شديد چين و تايوان واقع شد. سياست يکپارچه کردن اجبارى چينىها در ويتنام با سقوط ديم خاتمه يافت. جبهه آزادىبخش ملى ويتنام جنوبى در ۱۹۶۰ اعلام کرد که تمام قوانين دولت ديم در مورد چينىها را غيرقانونى مىداند. پس از سقوط ديم، حکومت جنوب سياست تابعيت اجبارى را رها کرد و بنابراين چينىها اجازه يافتند تا ضمن فعاليتهاى اقتصادى مورد نظر خود از آزادىهاى قبلى برخوردار باشند. در گرماگرم نبرد با آمريکا، چينىهاى ساکن ويتنام همچنان به فعاليتهاى اقتصادى خود ادامه داده و کمتر توجهى به مقاومت دليرانه ويتنامىها با آمريکا داشتند. در همين زمان هزاران کارشناس چينى در ويتنام بهسر مىبرند. متعاقب اتحاد دو ويتنام در ۱۹۷۵، هانوى سياست خود را نسبت به چينىها تغيير داده، ديگر تابعيت اجبارى رژيم ديم را مورد انتقاد قرار نمىداد. دلايل و انگيزه چنين تغيير سياستى در عوامل زير قرار دارد: ۱. ضرورت برقرارى رابطه نزديک و اتحاد با شوروى و در نتيجه قطع رابطه با چين ۲. مبارزه با اشکال مختلف سرمايهدارى و در نتيجه قطع منافع اقتصادى هواها ۳. احساس انتقامجوئى نسبت به هواها که در جريان نبرد با آمريکا نقشى نداشتند. در ۱۹۷۶ در جريان انتخابات مجلس شوراى ملي، هواها ناچار به پذيرش مليت ويتنامى شدند و اقداماتى در سراسر کشور عليه آنها شروع شد که آنها را وادار به فرار از کشور ساخت. تمام سال ۱۹۷۸ مطبوعات چينى به انتشار گزارشهائى درباره تعقيب هواها در ويتنام پرداخته و آنها را قربانيان استثمار ناميدند. اين موضوع طبعاً در پناه قطع رابطه با چين و سياست اتحاد سياسى با شوروى و اغراقگوئىهاى تبليغاتى نيز همراه بود. اين تبليغات در غرب شروع شد و مطبوعات غربى با مقايسهٔ چينىهاى فرارى از ويتنام و اخراج يهوديان از آلمان توسط هيتلر، سعى در استفاده از موقعيت به زيان ويتنام نمودند. موضوع آوارگان و تلف شدن و غرق شدن قايقهاى آنان، انعکاسى جهانى يافت و نوعى انزجار در کشورهاى همسايه ويتنام و غرب نسبت به ويتنام بههمراه آورد. حملات تبليغاتى چينىها شديدتر شد و بسيارى از کارشناسان چينى از ويتنام فراخوانده شدند. مسئلهاى که بيش از همه براى چينىها اهميت داشت، ايجاد طرح هندوچين بزرگ به رهبرى ويتنام در منطقه بود که نه تنها به موقعيت ويتنام بهعنوان قدرت منطقهاى منجر مىگشت، بلکه موجبات گسترش نفوذ شوروى را بيشتر فراهم مىساخت که هر دو به زيان چين بود، و از اين روى چين در جريان مسافرت لى دوآن رهبر حزب کمونيست ويتنام به پکن، مخالفت خود را با اين طرح اعلام داشت. چاپ دانلود صفحه افزودن به علاقمندیها