در حالت يک دست گردن از پهلو (الف)
هنگامى که کشتىگير مدافع، با اجراء فنونى مانند فن کمر و يا فنونى مشابه که يک دست و گردن او از سوى مجرى گرفته شده، به روى پل رفته باشد و مجرى اقدام به پلشکن مىکند، او در يک لحظهٔ مناسب در حالى که دست و سر و گردن مجرى را محکم در اختيار دارد، به زير بدن مجرى رفته، کاملاً به او مىچسبد و با يک حرکت انفجاري، مجرى را از پهلو به پل برده، سپس با قيچى کردن پاها و فاصله گرفتن از بدن مجري، اقدام به پل شکن او مىکند (شکل - مهارت رهائى از پل در حالت يک دست گردن از پهلو، حريف به پل مىرود (الف)).
در حالت يک دست گردن از پهلو (ب)
هنگامى که کشتىگير مدافع، با اجراء فنونى مانند فن کمر، کولانداز، پيچپيچک و فنون مشابه آن از سوى کشتىگير مجرى به روى پل رفته، و سر و گردن و يک دست او از بالاى سر در اختيار مجرى قرار دارد و مجرى پاهاى خود را کاملاً به جلو کشيده، هيچگونه ستونى از پهلوها ندارد، کشتىگير مدافع، با دست آزاد خود، دست مجرى را از آرنج، محکم مىگيرد و سپس در جهت دست گرفته شدهٔ مجري، با عوض کردن پاها و انجام پل چرخشى و با ستون کردن پاهاى خود، چرخيده، مجرى را به پل مىبرد و سعى مىکند تا او را ضربهٔ فنى کند (شکل - مهارت رهائى از پل در حالت يک دست گردن از پهلو، حريف به پل مىرود.)
در حالت يک دست گردن از بالاى سر
هنگامى که حريف با اجراء فنونى مانند کولانداز، پيچپيچک و فنون مشابه آن به روى پل رفته، سر و گردن و يک دست او، در اختيار مجرى قرار دارد و مجرى با عمل قيچى کردن پاها، اقدام به پلشکن مىکند، در اين لحظه کشتىگير مدافع در حالى که قوس پل را زيادتر مىکند و پل بلندترى مىسازد، اگر مجرى پاهاى خود را بيش از حد، بهطرف جلو بهصورت قيچى قرار داده باشد، و از عقب هيچگونه ستونى براى کنترل خود نداشته باشد، حريف مدافع، با نشستن سريع به روى نشيمنگاه و بالا آوردن تنهٔ خود، مجرى را از پشت واژگون مىسازد و او را به پل برده، با عمل پلشکن سعى مىکند تا او را ضربهٔ فنى کند (شکل - مهارت رهائى از پل در حالت يک دست گردن از بالاى سر، حريف به پل مىرود).
در حالت يک دست کمر (الف)
هنگامى که کشتىگير مدافع، با اجراء فنونى مانند سوبلس، سالتوجلو، تندر و فنون مشابه آن از سوى کشتىگير مجري، به روى پل رفته، کشتىگير مدافع، دستى را که زير بغل مجرى قرار گرفته بالا مىآورد و با دستِ ديگر خود که از روى کتف مجرى مىآورد، قفل مىکند، سپس با نيروئى که به دستِ گرفته شده مجرى وارد مىکند، همزمان چرخشى نيز بهطرف داخل بدن مىدهد و او را به طرف زير مىکشاند و در ادامهٔ چرخش و وارد کردن نيرو به دستِ گرفته شدهٔ مجري، او را به روى پل مىبرد. بعد از قرار گرفتن مجرى بهطور کامل به روى پل، مدافع با قيچى کردن پاها، پل شکن را کامل مىکند (شکل - مهارت رهائى از پل در حالت يک دست در کمر، حريف به روى پل مىرود).
در حالت يک دست کمر (ب)
هنگامى که کشتىگير مدافع با فنونى مانند پيچ کمر، کولانداز، پيچپيچک و فنون مشابه آن از سوى کشتىگير مجري، به روى پل رفته است، کشتىگير مدافع، دستى را که زير بغل خود قرار دارد، از آرنج گرفته و پائى را که نزديک مجرى قرار دارد به طرف خارج مىچرخاند. در اين مرحله با چرخشى که به بدن خود در جهت پاى دوران داده شده مىدهد، با گرفتن دستى که در زير بغل او قرار داشته، او را به طرف پائين نگه مىدارد، و با بلند کردن بالاتنهٔ خود از تشک، همراه با دستِ گرفته شدهٔ مجري، او را مجبور به چرخش و سپس نيمتيغ مىکند و به پل مىبرد و بالاخره، کشتىگير مدافع با قيچى کردن هر دو پاى خود و قرار دادن يک دست زير کتف مخالفِ دستى که در اختيار دارد، مجرى را پلشکن مىکند (شکل - مهارت رهائى از پل در حالت يک دست در کمر، حريف به روى پل مىرود (ب)).