عزت‌نفس کودکان تا اندازهٔ زيادى تحت تأثير روابط کلامى و غير کلامى کسانى است که براى آنها مهم هستند. اين افراد شامل والدين، خواهران و برادران، دوستان، معلمان و مربيان مى‌شوند (تصوير زير). تذکرات کلامى مانند ”بسيار خوب“ يا ”چرا بهتر انجام نمى‌دهي“ و همين‌طور ايماء و اشاره با چهره و صورت از منابع اطلاعاتى هستند (ويز، ۱۹۹۳). کودکان دوست دارند خود را با ساير کودکان مقايسه کنند و حاصل و نتيجهٔ اين مقايسه بر عزت‌نفس آنها اثر مى‌گذارد، اگرچه اين ارزيابى‌ها و مقايسه‌ کردن‌ها ارزش و اثر مساوى و يکسانى در طول عمر ندارد.


تعامل اجتماعى و عواطف بر رشد عزت‌نفس در مورد اجراهاى ورزشى اثر مى‌گذارد. تعامل مى‌تواند هم کلامى باشد و هم غير کلامي.
تعامل اجتماعى و عواطف بر رشد عزت‌نفس در مورد اجراهاى ورزشى اثر مى‌گذارد. تعامل مى‌تواند هم کلامى باشد و هم غير کلامي.

تعامل اجتماعى

کودکان در حدود پنج سالگى مى‌توانند خود را با ديگران مقايسه کنند (اسکان لان، ۱۹۸۸)، ليکن تا وقتى به سن ۱۰ سالگى نرسيده‌اند بيشتر آنها متکى به ارزيابى والدين خود از ساير کودکان هستند و در نتيجهٔ مقابلهٔ با آنها، مقايسهٔ معنى‌دار مى‌شود (هورن و هاسبروک، ۱۹۸۶ و ۱۹۸۷؛ هورن و ويز، ۱۹۹۱). همچنين نمى‌توانند مانند نوجوانان توانائى جسمى خود را ارزيابى کنند. سطح انگيزش درونى و دامنهٔ تصورات و باورهاى کودکان از تأثير آن در زندگى آنها دقت کودکان را در ادراک آنها از توانائى جسمى تحت تأثير قرار مى‌دهد. کودکان بالاى ده سال بيشتر به مقايسه‌ها و ارزيابى‌هائى که توسط همسالان انجام مى‌شود متکى مى‌شوند.


بازخورد و ارزيابى از طرف معلمان و مربيان به رشد عزت نفس در زمينهٔ جسمى - حرکتى کمک مى‌کند (اسمول و اسميت، ۱۹۸۹)؛ براى مثال، پسران ورزشکار ده تا پانزده ساله به‌دليل تشويق‌هاى فراوان و واکنش‌هاى صحيح مربيان هنگام بازي، از خود عزت‌نفس بالاترى نشان مى‌دهند؛ به‌خصوص اگر با عزت نفس‌پائينى بازى را آغاز کرده باشند (اسمول و اسميت و کورتيس، ۱۹۸۹). عزت‌نفس دختران نوجوان و ورزشکار نيز تحت تأثير ارزيابى و تشويق‌هاى مربيان بالا مى‌رود، ليکن روند اين تأثير بسيار جالب توجه است. در مطالعه‌اى که توسط هورن در سال ۱۹۸۵ انجام شد چنين نتيجه‌‌گيرى شد که به عزت نفس دختران ورزشکار بعد از کسب موفقيت در اثر تشويق افزوده نشد، در عوض در مقابل انتقاد سازندهٔ مربيان، در خود قابليت بيشترى احساس کردند. تذکرات، مثبت غالباً عمومى بود و به اجراهاى فردى ورزشکاران دختر مربوط نمى‌شد. اين تذکرات بيشتر در مورد لغزش‌ها و اشتباهات مربوط به مهارت بود و به‌منظور پيشرفت مهارت به آنها داده مى‌شد. بنابراين مربيان و معلمان نبايد انتظار داشته باشند که با جوايز ارزنده مى‌توانند به‌طور خودکار عزت‌نفس کودکان و ورزشکاران را بالا برند. بازخوردهاى ارائه شده به ورزشکار بايد مربوط به اجراءاى ورزشى و مهارتى آنها باشد.

عواطف

رشد و توسعهٔ عزت‌نفس همچنين به عواطف همراه با مشارکت در ورزش مربوط مى‌شود. افتخار و هيجان ناشى از موفقيت يا نااميدى و فشار ناشى از شکست، بر عزت‌نفس فرد و تداوم مشارکت او در ورزش اثر مى‌گذارد (ويز، ۱۹۹۳). لذت بردن و کسب تجربهٔ موفقيت‌آميز منجر به عزت‌نفس بالائى مى‌شود و موجبات انگيزش و مشارکت فرد را فراهم مى‌سازد. ادراک توانائى بالا و مهارت، فشارهاى پائين از طرف والدين و موفقيت، و رضايت بيشتر والدين و مربيان، در نوجوانان منجر به لذت بردن در طول سال‌هاى نوجوانى آنها مى‌شود (براستاد، ۱۹۸۸؛ اسکان لان و لوت ويت، ۱۹۸۶؛ اسکان لان، استاين، ۱۹۸۸).