اهم ويژگى‌هاى يک فرضيهٔ خوب را مى‌توان به شرح زير برشمرد:


- فرضيه بايد قدرت تبيين حقايق را داشته باشد؛ يعنى به‌گونه‌اى ساخته شود که واقعيت مسئله يا متغير يا روابط مورد مطالعه را منعکس کند و بتوان براساس آن اطلاعات را گرد‌آورى کرد و مورد تجزيه‌وتحليل قرار داد.


- فرضيه بايد بتواند پاسخ مسئله تحقيق را بدهد؛ يعنى آنچنان با مسئله تحقيق مرتبط باشد که اطلاعات گردآورى شده پس از تجزيه‌وتحليل، پاسخگوى حل مسئله و قابل استفاده باشد.


- فرضيه بايد قابليت حذف حقايق نامرتبط با مسئلهٔ تحقيق را داشته باشد؛ يعنى باعث پرداختن به کشف حقايقى شود که در چارچوب مسئله تحقيق وجود دارند. ضمناً، حدود آن بايد طورى باشد که با مسائل و فرضيه‌هاى ديگر تداخل نکند.


- فرضيه بايد قابليت آزمون را داشته باشد؛ يعنى مفاهيم و متغيرهاى مطرح شده در فرضيه قابل تبديل به تعاريف عملياتى و واجد معرف‌ها و شاخص‌هايى براى ارزيابى و سنجش باشند تا بتوان با وسائل و امکانات موجود آن را مورد آزمايش قرار داد.


- فرضيه نبايد با حداقل و قوانين مسلم و اصول علمى تأييد شده و پذيرفته شده مغايرت داشته باشد.


- فرضيه نبايد از واژه‌ها و مفاهيم ارزشى استفاده کند، بلکه بايد ناظر بر واقعيت و حقيقتى باشد که محقق قصد کشف آن را دارد؛ مثلاً محقق بايد در تدوين فرضيه از عباراتى نظير ايده‌آل است، بسيار خوب است پرهيز کند.


- فرضيه بايد به مطالعه و پژوهش جهت بدهد و راهنماى فعاليت‌هاى محقق باشد.


- فرضيه بايد بصورت جملهٔ خبرى باشد تا از نحوهٔ ارتباط متغيرها خبر بدهد.


- در يک فرضيه خوب اصطلاحات و واژه‌هاى اختصاصى تعريف مى‌شوند؛ يعنى اگر محقق ناگزير از کاربرد واژه‌ها و اصطلاحاتى است که براى ديگر افراد مفهوم و مأنوس نيست، بايد آنها را تعريف کند.


- فرضيه‌ها با توجه به چارچوب نظرى تحقيق تدوين مى‌شوند؛ بنابراين، تعداد ابعاد و رابطه‌هاى موجود در چارچوب نظرى مى‌تواند ملاک عمل براى تعداد فرضيه‌ها باشد.


- فرضيه‌ها بايد مختص مسئله تحقيق باشند؛ بنابراين، از تدوين فرضيه‌هاى عام و غيرقابل حمل بر مصداق خاص مورد تحقيق بايد پرهيز شود؛ زيرا فرضيه قابليت آزمايش داشتن را از دست مى‌دهد.


- بايد بين فرضيه‌ها و سؤال‌هاى ويژه يا فرعى تحقيق تناظر صورى و محتوايى وجود داشته باشد؛ زيرا تعداد و نوع سؤ‌ال‌هاى فرعى و فرضيه‌ها برخاسته از چارچوب نظرى تحقيق است، پس بايد بين آنها ارتباط منطقى وجود داشته باشد. فرضيه‌ها در واقع پاسخ‌هاى حدسى به سؤال‌هاى ويژهٔ مربوط به تحقيق هستند.


منظور از تناظر صورى اين است که اولاً به تعداد سؤال‌هاى فرعي، فرضيه تدوين شود و ثانياً هر فرضيه در مقابل سؤال مربوط به آن قرار گيرد. منظور از تناسب و تناظر محتوايى اين است که معنا و مفهوم هر فرضيه با معنا و مفهوم سؤال مربوط به آن تناسب داشته باشد؛ به‌عبارت ديگر، فرضيه و سؤال به لحاظ محتوايى با هم ارتباط منطقى داشته باشند.


براى اينکه رابطهٔ نظام‌مند بين سؤال اصلى تحقيق، سؤالات ويژه يا فرعي، فرضيه‌ها و سؤالات پرسشنامه‌ يا ابزارهاى گردآورى اطلاعات رعايت گردد بهتر است براساس دستگاه زير عمل شود: