̎کائو̎ (کائو) برای رفتن به جزیرهٔ پینگچی قطار میگیرد. او به آن دهکدهٔ کوچک میرود تا به اتفاق ̎شی̎ (شیانگ)، سالنی را در اختیار بگیرند و به مدت ده روز مسابقاتی در آنجا برگزار کنند. ̎کائو̎، دستیارش، ̎کله صاف̎ (جیونگ) و محبوبهاش، ̎پرزتل̎ (اینو) را نیز ـ که بهطور نیمهوقت در کلوبی شبانه کار میکند ـ همراه برده است. ̎یینگ̎ (یینگ)، محبوبهٔ ̎کائو̎ نیز در همان کلوب مشغول بهکار است و زیاد از آدمهائی که دور و بر ̎کائو̎ هستند، خوشش نمیآید و آنان را خطرناک تلقی میکند. ̎کائو̎ به اتفاق ̎شی̎ سرمایهای جور کرده تا کلوبی شبانه در شانگهای به راه بیندازد. اما ̎یینگ̎ ترجیح میدهد که ̎کائو̎ بهجای رفتن به شانگهای، در تایوان بماند و رستورانی باز کند...
● هو گفته است که میخواسته این فیلم، ریتم آهستهٔ آثار قبلیاش را نداشته باشد. اما بدون توجه به عنوانبندی فیلم نیز خیلی زود مشخص میشود که کار، کار خود او است؛ نه به خاطر نماهای طولانی (مثلاً)، بلکه شکلی که قصهٔ خود را روایت میکند و جلوه میدهد (تصاویر برخلاف فیلمهای قبلی زیبا نیستند و از ̎موسیقی تکنو̎ استفاده میشود). اینجا هو، در ضمن، برای نخستینبار در آثارش به زمان معاصر میپردازد و به بهانهٔ زندگی تعدادی تبهکار خردهپا، اخلاق، سیاست و اقتصاد را در تایوان دههٔ ۱۹۹۰ مورد بررسی قرار میدهد. او از نسل جدیدی از چینیهای تایوان سخن میگوید که در کشور غربی شدهشان جای امنی را سراغ ندارند.