̎روی مکاووی̎ (کاستنر)، گلفباز حرفهای ناموفقی است که در مزرعهای کثیف و متروکه در سالومه، غرب تکزاس، زندگی میکند، یک روز، خانم دکتری بهنام ̎مالی گریزولد̎ (روسو) به سراغش میرود تا توسط او آموزش گلف ببیند. معلوم میشود که ̎مالی̎ محبوبه جدید ̎دیوید سیمز̎ (جانسن)، دشمن دیرینه ̎مکاووی و ستاره مسابقا گلف است. ̎مالی̎، ̎روی̎ را تشویق میکند دوباره خود را جدی بگیرد و او نیز تصمیم میگیرد برای مسابقات سراسری خود را آماده سازد...
● شلتن پس از دم موفقیت قابل توجهدر عرصه ورزش، به هنر و سرانجام به سینما روی آورده و پیگیرترین چهره سینمای ورزشی معاصر بوده است. بول دورام (۱۹۸۸) نخستین و شاید بهترین فیلم او در این عرصه، به لطف شخصیتها و روابط عجیب ولی ملموس، جزئیات فضای پشت صحنه تیمها و رقابتهای بیسبال شهرستانی (که شلتن آشنائی کاملی با آن دارد)، ترکیب بازیها کلامی ادیبانه با صراحت غیر قراردادی شخصیتها و سرانجام بازیهای استثنائی کاستنر و ساراندون در نقش دو کهنه کار ناراضی و سرگشته که بیسبال رشته پیوند دهنده اولیه آنان است. بهویژه ساراندون، تعبیری از بیسبال بهعنوان یک کلیسا و آئین و نوعی تلقی معنوی / روحانی دارد که در فیلم بیسبالی دیگری با بازی کاستنر،میدان رویاها (فیلآلدن رابینسن، ۱۹۸۹) هم دیده میشود و آشکارا اسطوره آمریکائی این ورزش را به حس و حال فیلمهای مربوط به اراح دوستداشتنی ژیوند میزند پس از آن در مردان سفید نمیتوانند پرش کنند (۱۹۹۲) به سراغ بسکتبال بر بستر داستانی تلخ و شیرین با مایههای قمار، وفاداری و روابط نژادی رفت و در ساخت و تهیه فیلمهای ورزشی دیگری، بازیکنان نویدبخش (ویلیام فریدکین، ۱۹۹۴) هم دست داشت و در کاب (۱۹۹۴)، زندگی یک بازیکن واقعی بیسبال را تصویر کرد. جام حلبی فیلمی است برای علاقهمندان به کاستنر (که اتفاقاً سه تا از بهترین بازیهایش را در فیلمهای ورزشی عرضه کرده و در نقش قهرمان منزوی به مراتب در زمینهای گلف پرت افتاده راحتهٔر مینماید تا روی پهنههای آبی بیکران دنیای آب کوین رنولدز، ۱۹۹۵) و نیز علاقهمندان به گلف که بهنظر میرسد قاعدتاً باید یکی از غیر سینمائیترین ورزشهای بومی آمریکا باشد. و باز چاشنیهای خاص شلتن برای اینکه نگاه تماشاگر را بهدنبال مسیر توپهای کوچک گلف بکشد: همان حرفهایگری خاموش و کمادعا، ابن بار حرکت از رقابتهای کوچک محلی تا مسابقه ملی، تلاش کاستنر در گفتوگویش با روسو برا یاینکه ورزش سرد و کم تحرک را با شرح دلالتهای حسی و تلقینەای توأم با حرکات ظریف گلفباز، روح ببخشد و سرانجام بازی پیشبینیپذیری با فکر قدیمی سرسختی ̎فرد̎ برای زدن سنگ بزرگ ̎زندگیاش که اینجا همان فصل عبور دادن توپ به آن سوی دام رودخانه وسوسهانگیز باشد. به هر حال فیلم سعیاش را میکند تا نظر تماشاگر بیعلاقه را نسبت به این ورزش تغییر دهد.