̎فرانک بانیستر̎ (فاکس) دارای قدرت روانی بالائی است اما از آن در راه کمک به مردم استفاده نمیکند. او ترجیح میدهد با آزار و اذیت تعدادی روح بخت برگشته و استفاده از آنها برای دفتر کارآگاهی خصوصی ماوراء طبیعیاش کار تولید کند: اما وقتی متوجه میشود در شهر رفت و آمد واقعی ارواح سرگردان شروع شده و قتلهائی هم صورت میگیرد که با سری قتلهای بیرحمانه بیست سال پیش بیارتباط نیست، بسیار نگران میشود. ̎لوسی لینسکی̎ (آلوارادو)، همسر یکی از مقتولان بداقبال و ̎بانیستر̎ تصمیم میگیرند تاعمق راز قتلها ژیش بروند و کشف کنند ̎پاتریشا برادلی̎ (والاس استون) و مادرش (مکارتی) چه ارتباطی با این ماجراها دارند...
٭ از دوره یونان باستان اعتقاد بر این بوده که کمدی و تراژدی ناسازگاری دارند. حالا (بهخصوص ژس از رونق موج جدید فیلمهای ترسناک در دهه ۱۹۸۰ باید گفت که کمدی و ترس نیز ترکیب مناسبی نیستند. خود حکسن که از طرفداران سینمای ترسناک دهه ۱۹۸۰ است، اینجا هم به سام ریمی (از جمله در شیوه استفاده از دوربین) نظر داشته و هم کوشیده تا بهطنز سیاه استوارت گوردون (احیاگر، ۱۹۸۵) نزدیک شود. (جکسن به یاد بازیگر سری مرده شریر ریمی، بروس کامبل، نام یکی از شخصیتهای ترس آفرینها را ̎برایس کامبل̎ گذاشته و از کومز، بازیگر نقش ول احیاگر، در نقش مأمور FBI بهرهبرده است). با این همه، فیلم نه به شدت میخنداند و نه میترساند. ترس آفرینها را برای فیلمسازی که با موجودات آسمانی (۱۹۹۴) نشان از استعداد و حال و هوائی خاص داشته، باید یک شکست بهشمار آورد.