"کندی کریستین" (اولین)، دختری جوان و معصوم که ظاهری اغواگر دارد، تحت تأثیر سخنرانی "مکفیستو"ی شاعر (برتن) درباره عشق و ایثار قرار میگیرد. اما "مکفیستو" به او سوءنظر دارد. "کندی" به باغبان مکزیکی پدرش، "امانوئل" (استار) پناه میبرد، اما او هم دچار سوءتفاهم میشود. پدرش (آستین) تصمیم میگیرد او را با برادر دوقلوی خود، "جک" (آستین) و "عمه لیویا" (مارتینلی) به خارج بفرستد. اما خواهران "امانوئل" در فرودگاه به آن دو حمله میکنند و پدر به سختی مجروح میشود. تا اینکه سرانجام با هواپیمای نظامی "ژنرال اسمایت" (ماتا) میگریزند. پس از یک سلسله ماجرا، "کندی" با "گریندل" (براندو) آشنا میشود که با او از اسرار هفتگانهای سخن میگوید...
٭ فیلمی آشفته و سخیف برمبنای رمان جذاب ساترن و هافنبرگ، درباره دختری که سرسختانه میخواهد از بکر بودن خود دفاع کند. بازیگران فیلم حسوحالی برنمیانگیزند؛ بهنظر میرسد که ماتا با شیوه بازی کمدیاش چندان به شخصیت خود در فیلمنامه توجه ندارد و کارگردان در هدایت براندو هم تسلطی نشان نمیدهد.