خبرنگاری بهنام "فلیکس" (لمون) پس از طلاق دادن همسر و ناکام ماندن در اقدام به خودکشی، به دیدن "اسکار" (ماتا)، دوست و همکار ورزشینویس خود میرود. "اسکار" نیز از همسرش جدا شده و در آپارتمانی بزرگ، اما بینظم و به هم ریخته، زندگی میکند. "اسکار" از "فلیکس" دعوت میکند تا نزد او بماند و با هم زندگی کنند. اما شلختگی "اسکار" و وسواس و تمیزی "فلیکس" گاه باعث اختلافشان میشود. سرانجام، "اسکار" که از دست "فلیکس" به تنگ آمده، قشقرق راه میاندازد و او را بیرون میکند. "فلیکس" میرود و پس از مدتی باز میگردد. حالا "اسکار" هم دیگر آن آدم شلخته سابق نیست...
٭ ماکس در برگرداندن نمایشنامه سایمن به یک فیلم سینمائی، کاملاً به سرشت آثار کمدی پایبند میماند و از جلوههای تصویری برای تقویت ـ و نه دور شدناز ـ گفتوگوهای شوخ و طنزآمیز استفاده میکند. ماتا و لمون نیز در ترسیم دو شخصیتی که گاه تا مرز جنون درباره رفتارهای یکدیگر مشاجره میکنند، کاملاً موفق هستند.