̎عزیز̎ جوان آزاده پس از بازگشت به میهن باخبر میشود که برادر بزرگش از دنیا رفته است و باید بنا به سنت دیرینه قومی با ̎خدابس̎، بیوه برادرش که بزرگتر از او است، ازدواج کند. در حالی که عزیز نامزدی به نام ̎ گل آفتاب̎ دارد.
̎عزیز̎ جوان آزاده پس از بازگشت به میهن باخبر میشود که برادر بزرگش از دنیا رفته است و باید بنا به سنت دیرینه قومی با ̎خدابس̎، بیوه برادرش که بزرگتر از او است، ازدواج کند. در حالی که عزیز نامزدی به نام ̎ گل آفتاب̎ دارد.