̎فرهاد̎ جوانی است ورزشکار که با تمرینات سخت خود را برای انجام یک مسابقه در خارج از کشور آماده میکند. قرار است پس از بازگشت از مسابقات با نامزد خود ̎مینا ̎ ازدواج کند. پدر مینا درصدد احداث یک مجتمع ساختمانی است و از فرهاد میخواهد که او را در ساختن این مجتمع ساختمانی یاری کند و به زندگی خود سر و سامانی بدهد. فرهاد در محل مورد نظر با جمعی از کاوشگران خلافکار که با همدستی ̎بهمن̎ شوهر خواهر مینا در پی کشف دو جنازه مومیائی هستند، مواجه میشود.