در آغاز جنگ تحمیلی، بیمارستانی در خرمشهر به محاصره دشمن در میآید. نیروهای داوطلب بسیجی با یک جیپ غنیمت گرفته شده و یک لندرور قصد دارند مجروحان را با یک آمبولانس از محاصره نجات دهند. آمبولانس در مواجهه با تانکهای عراقی از حرکت باز میماند و سرنشینان مجروح آمبولانس فرار میکنند. گروه مهاجر که دکتر ̎کسری̎ و یک امدادگر به نام ̎هانیه̎ در میان آنها است، برای نجات خود باید از موانع زیادی عبور کنند.