ـ لندن، دهه ۱۸۹۰، "مکی" (فورستر)، سردسته گروهی خلافکار با دختری از طبقه پائین، "پولی" (نر) ازدواج میکند. اما پدر "پولی"، "پیچم" (راسپ) که سمت ریشسفیدی گدایان شهر را دارد از این ازدواج ناراضی است و از رئیس پلیس فاسد، "تایگر براون" (شونتسل) که دوست قدیمی "مکی" است، میخواهد تا او را دستگیر کند؛ وگرنه، لشکر گدایان را علیه ملکه به تظاهرات واخواهد داشت. آن دو سرانجام به توافق لازم میرسند، اما تظاهرات نیز برگزار میشود.
ـ اپرای سهپولی، پیش از آنکه نسخه فیلم شده نمایشنامه برشت باشد، اثری مستقل از پابست بهشمار میآید. با این همه، بهدلیل دخالتهای برشت و وایل، یک دستی کارهای دیگر پابست را ندارد. پابست در جریان کار دچار مشکلات بسیاری شد. از جمله، او موافق استفاده از آهنگهای وایل (که در اجراءهای نمایشنامه از امتیازها شناخته میشد) نبود و برشت و وایل (برخلاف انتظار منتقدان چپگرا در سالهای بعد!) اصرار داشتند که صحنهها عظیمتر و طبعاً پرخرجتر باشند (برای صحنه عروسی "مکی" و "پولا" میخواستند پابست را وادار کنند که بهعنوان لوکیشن از بزرگترین سالن ورزشی برلین استفاده کند). به هر حال، هنوز، هر بار تماشای این فیلم پرآوازه به خاطر استادی در خلق فضائی ترسناک و ایجاد تعلیق مابین گناه و تقوا (مایه اکثر فیلمهای پابست) خاطرهانگیز است.