یک پزشکیار آخرین روزهای مأموریت خود را در منطقه اورامانات میگذراند. او قصد دارد پس از بازگشت به مرکز با پسانداز خود درمانگاهی دایر کند. در همین زمان او به علائمی از شیوع بیماری طاعون در منطقه بر میخورد و میداند که اگر مسامحهای در پیشگیری این بیماری انجام گیرد، این امر به عنوان سابقه منفی در پروندهٔ شغلی او ثبت خواهد شد و دایر کردن درمانگاه را با مشکل مواجه خواهد کرد. از طرفی هم عدم امنیت در منطقه بر دشواریهای وظیفهاش میافزاید، در این میان راهزنان نیز از بلای طاعون در امان نیستند.