ـ "آگوست شیلر" (یانینگس)، مرد خانواده و کارمند محترم بانکی در میلواکی، برای نخستین بار پس از دوران ماه عسل خانه را ترک میکند تا یک بسته محتوی اوراق قرضه را به شیکاگو برساند. او طی سفر، در قطار، با دختری بهنام "بل" (هاور) که ظاهر محترمی ندارد، آشنا میشود. "بل"، "آگوست" را میفریبد و به نوشخواری وامیدارد، و بسته اوراق قرضه را به سرقت میبرد. سپس دوست خلافکار دختر وارد ماجرا میشود که در جریان درگیری با "آگوست" اتفاقی زیر قطار میرود و کشته میشود. در اینجا "آگوست" لباسهایش را با خلافکار عوض میکند و گزارش پلیسی حاکی از این میشود که "آگوست" در راه انجام وظیفه جان سپرده است. سالها میگذرد و "آگوست" روز به روز بیشتر در اعماق اجتماع فرو میرود. تا سرانجام روزی باخبر میشود که پسربزرگش ویولن زن نامداری شده است. حالا آنقدر پول گدائی میکند که بتواند به موسیقی پسرش گوش فرا بسپارد...
ـ نخستین فیلم آمریکائی ستاره سینمای صامت آلمان، یانینگس بزرگ، که با استقبال تجاری و هنری روبهرو شد (بانینگس برای این فیلم و آخرین فرمان جوزف فون استرنبرگ برنده نخستین جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد نقش اول میشود). جالب اینجا است که سه سال قبل مقامات کمپانی اوفا پایان ناخوش حقیرترین مرد فریدریش ویلهلم مورنا را بهدلیل ترس از دست دادن بازار آمریکا به پایان خوش تبدیل کرده بودند و حالا خود آمریکائیها یانینگس بدبخت را بیشتر میپسندیدند. فیلم، در سال ۱۹۴۰ (با همکاری آکیم تامبروف) بازسازی شد.