ـ یک زندانی (یانینگس) که در آستانه آزادی است، سرگذشتش را برای رئیس زندان تعریف میکند: نام مستعارش "رئیس هولر" و در کار نمایش و سرگرمی بوده است. روزی دختری شهرستانی (دپوتی) را نزدش میآورند که میخواهد بهعنوان رقصنده کار کند. "هولر" با آنکه همسر و فرزند دارد، به دختر دل میبازد و با هم فرار میکنند. آن دو بهعنوان آکروباتباز در سیرک بهکار میپردازند و با آکروباتباز دیگری بهنام "آرتینلی" (وارد) گروهی سهنفره را تشکیل میدهند. پس از مدتی، "رئیس" به خیانت دختر پی میبرد و نفر سوم را میکشد و به زندان میافتد...
ـ داستانی ملودرام که به فیلمی ارزشمند بدل شده است. بازی درخشان یانینگس و نگاه دوربین متحرک فرویند که پیوسته او را در قاب میگیرد، به دوپون اجازه میدهد تا مسئله روانشناختی پراهمیتی را به تصویر بکشد، که اصلاً سعی در تعمیم آن ندارد. فیلم یکی از بهترینهای سینما درباره زندگی نمایشگران سیرک است.