ـ در وین سالهای پس از جنگ جهانی اول، "گرتا رومفورت" (گاربو)، که پدرش بیکار است، دچار نکبت میشود و به خیابانگردی روی میآورد، اما ستوانی آمریکائی (هانسون) به او دل میبازد و از باتلاقی که گرفتارش شده بیرونش میآورد. همزمان، "ماری لشنر" (نیلسن) نیز به سرنوشتی مشابه دچار است. او محبوب جفاپیشهاش را میکشد و ادعا میکند او خودکشی کرده، اما پس از مدتی نزد پلیس به همه چیز اعتراف میکند...
ـ فیلم، که دو داستان درهم تنیده شده را بهطور موازی روایت میکند، در وین بحرانزده و پرتورم روزهای پس از جنگ جهانی اول میگذرد. پابست در سومین ساخته خود، برخلاف معمول در سینمای آلمان، اصلاً از سمبولیسم استفاده نمیکند و در عوض با برجسته کردن تفاوتهای طبقاتی، سعی در نمایش زندگی "واقعی" آدمها دارد. گاربو نیز در نخستین نقش بزرگ خود ظاهر میشود.