ـ در سال ۱۸۹۸، تب طلا همه جا را فرا گرفته است و همه کس برای بهدست آوردن ثروتی بادآورده به آلاسکا روی میآورد. از جمله "چارلی" (چاپلین)، ولگردی تنها که به زودی با جویندهای دیگر، "جیم گندهه" (سوین) دوست میشود. از طرفی نیز "جرجیا" (هیل) را ملاقات میکند، زنی که توجهی به او ندارد و در جشن شب سال نو تنهایش میگذارد. "چارلی" با "جیم گندهه" برای کشف طلا رهسپار مناطق دوردست میشود. پس از گذراندن شبی سخت در یک کلبه، در معدن طلا به رویشان باز میشود. "چارلی" و "جیم گندهه" که دیگر پولدار شدهاند در بازگشت پیروزمندانه به خانه و کاشانه، "جرجیا" را ملاقات میکنند. و "چارلی"، "جرجیا" را به خبرنگاران بهعنوان نامزدش معرفی میکند.
ـ چاپلین که در اواسط دههٔ ۱۹۲۰ در اوج موفقیت و شهرت بهسر میبرد، توانسته بود تصویری از خود خلق کند که هنوز شناختهشدهترین تصویر در سراسر دنیا است. اسطورهٔ "مرد کوچک" ولگرد، تبلور آرزوها، حسرتها و دردهای میلیونها "مردم کوچک" بود. مردمی که انسانهائی معمولی بودند و مثل ولگرد در جوامع خشن بهسختی میتوانستند جائی دست و پا کنند. جویندگان طلا متعلق به چنین دورهای است و نمونهایترین فیلم چاپلین ـ چه در مضمون (که ولگرد به خوشبختی میرسد) و چه در ساخت (که سرشار از معروفترین شوخیهای چاپلین است ـ از جمله رقص قرصهای نان بر سر چنگالها). چاپلین اگر فقط همین فیلم را در کارنامهاش داشت نیز به آسانی در پانتئون بزرگان سینما جای میگرفت.