ـ دانشمندی (چینی) که همسر و اختراع جدیدش را به مردی ریاکار باخته است، برای به فراموشی سپردن مصیبتهایش تصمیم میگیرد دلقک سیرک شود؛ و نقشی که به او واگذار میکنند مردی است که سیلی میخورد. او در سیرک به دختری سوارکار (شیرر) دل میبندد، اما سرنوشت ضربهای دیگر وارد میکند. دلقک برای ممانعت از ازدواج دختر با رقیبش (گلیلبرت)، شیری را از قفس رها میکند...
ـ دومین فیلم آمریکائی شوستروم همچنان حال و هوای فیلمهای سوئدی او را دارد، نقطه قوت فیلم، حرکتهای دوربین و نورپردازی است، و از آنجائی که درونمایه داستان ریشه در واقعیت دارد، از عامل سرنوشت، بهعنوان سرچشمه تعارضات دراماتیک، بسیار استفاده میشود.