ـ سال ۱۸۳۱. "ویلی مکی" (کیتن) از نیویورک به جنوب میرود تا املاک موروثیاش را تحویل بگیرد. او طی سفر در قطار با دختری (تالماج) آشنا میشود که اتفاقاً همسایه املاک خانواده آنان است. دختر از "ویلی" برای شام دعوت میکند. وقتی "ویلی" به خانه دختر میرود، متوجه میشود بین دو خانواده، نزاعی قدیمی وجود داشته و پدر و برادران دختر، کینه او را به دل دارند. اما بهدلیل آنکه اذیت کردن مهمان جایز نیست، مادامی که در خانه آنان حضور دارد در امان خواهد بود. "ویلی" سعی میکند ماندنش را هر چه طولانیتر کند و سپس بیصدا بگریزد. در این میان ماجراهائی رخ میدهد و "ویلی" که به طرز معجزهآسائی نجات پیدا کرده، بدون فوت وقت با دختر ازدواج میکند و امنیت خود را مییابد..
ـ فیلم، که مهر تأییدی بر بلوغ خلاقیت کیتن است، در نوع خود، اثری "درام" نیز بهشمار میآید و بسیاری از صحنههای آن، منبعی طبیعی برای ایجاد موقعیتهای غیرمنتظره کمیک هستند. در میان چند صحنه تعقیب و گریز پرهیجان فیلم، آخرین آنها که در لبه پرتگاه یک آبشار شکل میگیرد، به یادماندنی است.