ـ "ماکس" (لندر) در سر راه خود به پاریس، با "سه تفنگچی" مبارزه میکند و سپس با آنان همراه میشود و با سربازان دوک "ریچ ـ لو" میجنگد. "کانی"، خدمتکار ملکه، از "ماکس" درخواست میکند تا پیش از آنکه شاه متوجه شود، سنجاق سینه ملکه را، که او بر اثر بیمبالاتی به محبوب خود داده، بازپس بگیرد. "ماکس" موفق به اینکار میشود و بهعنوان پاداش، علاوه بر اینکه با "کانی" ازدواج میکند، بهعنوان چهارمین "تفنگچی" پذیرفته میشود...
ـ نام فیلم، جناس لفظی با اثر مشهور الکساندر دوما، سه تفنگدار است. این کمدی مثلاً تاریخی، آخرین اثر ماندگار لندر بود؛ اما برای نخستینبار، شخصیت سینمائی همیشگی او در آن حضور نداشت. علاوه بر آن، فیلم در صحنههائی زمان را میشکند و سه تفنگچی سوار موتورسیکلت میشوند و آرام و خونسرد، از تلفن و ماشین تایپ استفاده میکنند. در مجموع، فیلم خود را تحمیل نمیکند، و تعجبی نیست که آن را در آمریکا در رده آثار وارداتی از اروپا قلمداد کردند!