اِبْنِ حَجَرِ هَیْتَمی، شهاب الدین ابوالعباس احمد بن بدرالدین محمد بن شمسالدین محمد بن نورالدین علی بن حجر هیتمی سعدی انصاری (909 - رجب 974ق/1503-1567م)، فقیه، عالم و مؤلف پرکار شافعی. نسبتهای هیتمی و سعدی از محلهٔ ابوالهیتم در ایالت غربیه و قبیلهٔ بنی سعد در ایالت شرقیهٔ مصر گرفته شده است. اگر چه خانوادهٔ او را از انصار شمردهاند، اما او از افزودن نسبت انصاری به نام خویش خودداری میکرد. جدّ بزرگ او که اصلاً از اهالی سَلمُنت (نزدیک عین الشمس در مصر: یاقوت، 3/238) بود، چون کم سخن میگفت، حَجَر لقب یافت و ابوالعباس نیز از همین روی به ابن حجر معروف شد. ابن حجر در کودکی قرآن و قدری از منهاج نَوَوی را حفظ کرد و چون پدرش و سپس جدش حجر درگذشتند، سرپرستی او را دو دانشمند بزرگ آن روزگار شمسالدین ابن ابی الحمایل (د 932ق/ 1526م) و شمسالدین شناوری که از استادان پدرش بودند، به عهده گرفتند. وی پس از فراگرفتن مقدّمات در اوایل 924ق که حدود 14 سال داشت، به جامعالازهر رفت و با وجود خردسالی با دانشمندان مصر همنشین شد و از شاگردان ابن حجر عسقلانی که بزرگترین آنان شیخ الاسلام زکریّا بود دانش آموخت (مقدمهٔ الفتاوی، 1/3). نویسندهٔ مقدمهٔ الفتاویِ ابن حجر (1/4) نام چند تن از دیگر استادان او از جمله عبدالحق سنباطی (د 931ق/1525م) و محمد بن سالم طبلاوی (د 966ق/ 1559م) را آورده است. ابن حجر، خود در معجم مشایخ نام استادان خویش را ذکر کرده (نک: آثار) و نام بعضی از آنان نیز در النور السافر عیدروس (ص 259-260) آمده است. در اواخر 929ق در حالی که هنوز 20 سالش تمام نشده بود، از رملی و طبلاوی و دیگران اجازهٔ افتاء و تدریس گرفت (مقدمهٔ الفتاوی، همانجا) و در دانشهای گوناگون چون تفسیر، حدیث، کلام، اصول و فروع فقه، فرایض (تقسیم ارث)، حساب، ادبیات، منطق و تصوف سرآمد گشت (عیدروس، 260). در 932ق/1526م با مساعدت شناوی با خواهرزادهٔ او ازدواج کرد. در 933 ق به حج رفت و سال بعد نیز در مکه ماند. در آن سال به اندیشهٔ تألیف در موضوع فقه افتاد و چون به مصر برگشت متن الروض ابن مقری (د 837ق/1434م) را اختصار و شرح کرد. در 940ق دوباره به حج رفت و در مکه مقیم شد و به تألیف، افتاء و تدریس مشغول گشت (مقدمهٔ الفتاوی، همانجا) و سرانجام همانجا درگذشت و در معلاهٔ در آرامگاه طبریین دفن شد (عیدروس، 258).ابن حجر در روزگار خویش از مرتبهٔ والایی برخوردار بود، چنانکه در سرزمین حجاز ائمهٔ وقت به او اقتدا میکردند (همو، 259). او را ناشر علوم امام شافعی خواندهاند (همو، 258). مسائل فقهی را از بلاد دور همچون ملیبار (مالابار) و کالیکوت هند از او میپرسیدهاند (سید، 2/161) و همایون پادشاه مغولی هند از او خواست تا کتابی در ردّ بدگویان معاویه تألیف کند (نک: الصواعق المحرقهٔ، در همین مقاله). ابن حجر، چنانکه در ذکر آثار او یاد خواهیم کرد، مطالبی در فضایل و مناقب اهل بیت نوشته، اما بیشتر به ردّ شیعه نظر داشته است. او به معاویه ارادت میورزیده، چنانکه یکی از تألیفات خود را به او اختصاص داده، و به نفی کفر یزید هم بیعلاقه نبوده است (نک: آثار). نظریات ابن حجر مورد انتقاد شدید علمای عصر قرار میگرفت و گاهی این انتقاد به سر حدّ تکفیر میرسید، چنانکه هنگام تألیف قواطع الاسلام در 942ق/1535م علما، فتاوای او را کفر شمردند. همچنین ابن زیاد، مفتی زَبید (د 975ق/1568م) به کتاب قرّهٔ العین او خرده گرفت. ابن حجر در هر دو مورد کتابهایی در دفاع از خویش نوشت که در آثار او ذکر شده است. غزّی شعری منسوب به او را نقل کرده و آن را رکیک خوانده است (3/112). ابن حجر علاوه بر آنکه در اغلب آثارش شیوهٔ منتقدانه دارد، صریحاً به ردّ آرای بعضی از علما میپردازد که در بحث آثار او به شرح آنها خواهیم پرداخت. از شاگردان ابن حجر، برهان بن احدب (ابن عماد، 8/371) و محمد بن عبدالعزیز زمزمی مفتی مکه (غزی، 3/111) را نام بردهاند. آثار: ابن حجر مؤلفی پرکار بود و در زمینههای قرائت، فقه شافعی، حدیث، کلام، ادبیات، تعلیم و تربیت، تصوف و جز آنها به تألیف پرداخت. آثار چاپی: 1. اتمام النعّمهٔ الکبری علی العالم بمولد سید ولد آدم. این کتاب در 1404ق/1984م در استانبول به چاپ رسیده است. قس: تحفهٔ الاخبار فی مولد المختار که در دمشق، 1283ق منتشر شده است (سرکیس، 82). 2. اعلام بقواطع الاسلام. این کتاب در توجیه مسألهای است که در 942م در مکه فتوا داده بوده و بعضی از علما بر او اعتراض نموده و تکفیرش کرده بودند. این کتاب در مصر (1293ق) و نیز در ذیل زواجر چاپ شده است. 3. تحفهٔ المحتاج فی شرح المنهاج، در فقه شافعی. این کتاب شرحی است بر منهاج الطالبین محییالدین نووی (د 676ق/1277م) (مصر، 1282، 1290، 1315ق). 4. تطهیر الجنان و اللسان عن الخطور و التفوّه بثلب سیدنا معاویهٔ ابن ابی سفیان، در ستایش معاویه. این کتاب در مصر (1307ق) در حاشیهٔ الصواعق، و در بیروت (1405ق/1985م) مستقلاً به چاپ رسیده است. 5. الجوهر المنظم فی زیارهٔ القبر المکرم. در این کتاب آداب زیارت پیامبر بر مشرب صوفیان و دفاع از آن بیان شده است (مصر، 1279، 1309ق). 6. حاشیه بر ایضاح نووی در مناسک (مصر، 1323، 1329ق، 1969م). 7. الخیرات الحسان فی مناقب الامام الاعظم ابی حنیفهٔ النعمان (مصر، 1305ق). مؤلف در این کتاب به ردّ مطاعن غزالی پرداخته است. 8. الزواجر عن افتراف الکبائر، مجموعهای است از احادیث دربارهٔ گناهان کبیره (مصر، 1284، 1310، 1331ق). 9. شرح قصیدهٔالبردهٔ (مصر، 1322ق). 10. شرح بر مختصرالمقدمهٔالحضرمیهٔ از عبدالله بن عبدالرحمان حضرمی (مصر، 1301، 1303، 1309ق). 11. الصواعق المحرقهٔ فی الرّدّ علی اهل البِدّع و الزندقهٔ (مصر، 1307ق، لاهور، 1895م). مؤلف در مقدمهٔ کتاب مینویسد که از او خواسته شده بود تا کتابی در حقانیت خلافت ابوبکر و عمر بنویسد و در رمضان 950/ دسامبر 1543 به سبب بسیاری شیعیان در مکه از او خواستند تا آن کتاب را در مسجد الحرام اقراء کند. وی بعداً اضافاتی در حقانیت خلفای چهارگانه بر کتاب نوشت و آن را الصواعق المحرقهٔ نام نهاد. از دو کتاب که در رد صواعق تألیف شده اطلاع داریم: البحار المغرقهٔ، از احمد بن محمد المرتضی (د 1039/1630م)، صنعاء (عیسوی، 140) و الصوارم المهرقهٔ از قاضی نورالله شوشتری (د 1019ق/1610م) (تهران، 1367ش).12. الفتاوی الحدیثیهٔ (مصر، 1307، 1328، 1329، 1390ق). چنانکه در مقدمهٔ کتاب یاد شده ذیلی است بر فتاوای فقهیهٔ مؤلف. مطالب این کتاب را پاسخ به پرسشهایی که از او شده است تشکیل میدهد و از «قرائت سورهٔ اخلاص» آغاز شده و به «معنای توحید صوفیان» پایان میپذیرد. 13. الفتاوی الکبری الفقهیهٔ (مصر، 1308، 1333ق، بیروت، 1403ق/1983م). این کتاب نیز پاسخ به پرسشهاست و به شکل ابواب فقهی مرتب شده است. 14. فتح الجواد فی شرح الارشاد که شرح ارشاد ابن مقری در فقه شافعی است (مصر، 1305ق). 15. الفتح المبین که شرح اربعین نووی است (مصر، 1307ق). 16. القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر. ابن کتاب یک بار به صورت عکسی در استانبول به چاپ رسیده است (در مورد نسخههای خطی آن نک: طباطبائی، 98-101). 17. کفّ الرّعاع عن محرّمات اللّهو و السّماع. ابتدا در مصر در ذیل الزواجر و سپس در بیروت (1406ق/1986م) به طور مستقل به چاپ رسیده است. او این کتاب را در واقع در ردّ کتاب فرح الاسماع تونسی نوشته است. در این کتاب تحریم انواع موسیقی و انواع بازی بیان شده است و علاوه بر آنکه از نظر فقه شافعی مهم است، از نظر جامعهشناسی نیز اهمیت دارد، زیرا در آن انواع سازها و آلات موسیقی و نیز انواع بازیهای مرسوم در سدهٔ 10ق/16م در آن ناحیه تعریف شده است. 18. مبلغ الارب فی فخر العرب. در 1987م به کوشش مجدی السید ابراهیم در قاهره به چاپ رسیده است. 19. مناسک الحج. مکّرر چاپ شده است، از آن جمله در مصر یک بار در 1323ق و بار دیگر در 1969م. 20. المنح المکّیهٔ. شرح قصیدهٔ همزیهٔ بوصیری (د 696ق/1297م) موسوم به امّ القری فی مدح خیر الوری است (مصر، 1292 و 1307ق). 21. النخب الجلیلهٔ فی الخطب الجزیلهٔ، (مصر، 1290 و 1310ق). آثار خطی: 1. اتحاف اخوان الصفاء بنبذ من اخبار الخلفاء. ظاهراً مؤلف این کتاب را پیش از الصواعق المحرقهٔ تألیف کرده است و الصواعق چنانکه در مقدمه آن اشاره شده تألیف مجدد و مشروحی از این کتاب است، (پرچ، شم .(1587 2. اشرف الوسائل الی فهم الشمائل که شرح شمائل ترمذی است و نسخههای خطی آن در کتابخانههای کوپریلی (کوپریلی، 1/165، 2/426)، بیرمنگام (هاپ وود، شم 124 )، خدیویه (خدیویه، 1/267)، آصفیه (آصفیه، 4/376)، جامع کبیر صنعا (رقیحی، 1/473)، اوقاف بغداد (طلس، 51)، دارالکتب مصر (سید، 1/51)، سلیمانیه (محمد، 1/100) و دانشگاه پنجاب (کوکب، شم نگهداری میشود. 3. قواطع الاسلام. فتاوایی است که در 942ق/ 1535م در مکه بیان کرده است و گروهی از علما بر او خرده گرفته و آن فتاوی را کفر شمردهاند (خدیویه، 7/194؛ سید، 2/22). 4. معجم مشایخ. در این کتاب مؤلف استادان خویش و نیز کتابهایی را که اجازهٔ روایت آنها را گرفته تا 970ق/1563م یاد کرده است. نسخههایی از این کتاب به نامهای اجازات ابن حجر و ثبت ابن حجر در کتابخانههای اوقاف بغداد (طلس، 34)، برلین ( آلوارت، شم و معجم ابن حجر در کتابخانهٔ خدیویه (خدیویه، 1/251) موجود است. در مورد نسخههای خطی برخی دیگر از آثار او به بروکلمان مراجعه شود II/185,) GAL, GAL,S,I/6 555; 529, 527, 511, 508, 223, .(196,