اِبْنِ حِبّان، ابوحاتم، محمد بن حبان بن احمد بن حبان (ح 270- 21 شوال 354ق/883 -20 اکتبر 965م)، محدث، فقیه شافعی، مورخ و لغوی تمیمی بُستی.زادگاه و تاریخ تولد وی دقیقاً دانسته نیست. ابن حبان در بُست (شهری قدیمی در جنوب شرقی افغانستان کنونی) از ابواحمد اسحاق ابن ابراهیم و ابوالحسن محمد بن عبدالله بن جنید (یاقوت، 1/613) و دیگران مقدمات علوم را فرا گرفت و سپس برای تکمیل دانش خود در 300ق/913م به نیشابور رفت (قفطی، 3/122) و این، سرآغاز سفرهای علمی وی بوده است (ذهبی، میزان، 3/506). در نیشابور از ابوالعباس محمدبناسحاقسراج و دیگران استماع حدیث کرد (یاقوت،همانجا)، و در جست و جوی حدیث به بسیاری از شهرهای خراسان و ماوراءالنهر، عراق، حجاز، شام و مصر سفر کرد و چنانکه نوشتهاند مسافت طولانی و حوزهٔ گستردهای از شاش (چاچ = تاشکند کنونی) تا اسکندریه را پیمود (سمعانی، 2/225). مشایخ او به گفتهٔ خود وی بیش از دو هزار تن بودهاند (ابن بلبان، 1/84). در هرات از ابوبکر محمد بن عثمان دارمی، در ری از ابوالقاسم عباس بن فضل مقری، در بصره از ابوخلیفه فضلالله بن حباب جمحی، در بغداد از ابوالعباس حامد بن محمد بن شعیب بلخی، در مکه از ابوبکر محمد بن ابراهیم بن منذر نیشابوری، در دمشق از ابوالحسن احمد بن عمیر بن جوصا، در بیروت از محمد بن عبدالله بن عبدالسلام بیروتی، در بیتالمقدس از عبدالله بن محمد بن مسلم مقدسی و در مصر از ابوعبدالرحمان احمد بن شعیب نسائی و گروه بسیاری از دیگر فقیهان و محدثان این طبقه در شهرهای مختلف دیگری که در مسیر سفرهای وی قرار داشته، استماع حدیث کرده و دانش اندوخته که اسامی شهرها و شیوخ وی را یاقوت (1/613 - 615) به تفصیل یاد کرده است. وی پس از سفری طولانی در 334ق به نیشابوررفت و جمعبسیاری ازاونقلحدیثکردهاند(سمعانی،همانجا). ابن حبان بار دیگر نیز در 337ق به نیشابور رفت و در باب الرازیّین خانقاهی بنا کرد و در آنجا کتب خویش را تدریس میکرد (همانجا). مدتی نیز در سمرقند فقه تدریس میکرد (ابن شاکر، 11/149-150). شاگردان وی بسیارند که میتوان از آن میان به ابوعبدالله بن مندهٔ اصفهانی، ابوعبدالله بن بیع حاکم نیشابوری، ابوعبدالله محمد بن احمد ابن غنجار، ابوعلی منصور بن عبدالله بن خالد ذُهلی هروی اشاره کرد. یاقوت (1/615) از علما و فقها و محدثینی که از او روایت کردهاند به تفصیل یاد کرده است. تراجم نویسان و مورخان از ابن حبان دو چهرهٔ متفاوت و گاه متضاد ترسیم کردهاند: برخی وی را ثقه (ابن شاهین، 296)، حافظی بزرگوار (ابن ماکولا، 1/432) و عالم به متون و اسانید حدیث (یاقوت، 1/613) دانستهاند. اما دستهای چهرهای منفی از وی به دست دادهاند. مثلاً ابوالفضل احمد بن علی بیکندی او را دروغگو و همنشین با قرامطه و فردی دانسته که با نوشتن کتابی برای قرمطه به مقام قضای سمرقند رسیده است (یاقوت، 1/619 -620). ابوعمرو ابن صلاح گفته که وی دارای اشتباهات فاحشی بوده است (ذهبی، میزان، 3/507)، اما مهمترین دلایلی که سبب طعن مخالفان بر او شده یکی این است که گفته شده وی معتقد بوده که نبوت علم و عمل است (همو، المغنی، 2/564) و دیگر اینکه او منکر حد برای خداوند بوده است (همو، میزان، همانجا). ذهبی در مقام دفاع از اتهاماتی که بر ابن حبان وارد کردهاند سخن وی را توجیه کرده است (همانجا؛ همو، سیر، 16/96- 98). ابن حبان از صاحب نظران علم حدیث و رجال است و در این دو علم آرای ویژهای دارد. وی در جرح و تعدیل دارای مسلکی مخصوص است و معتقد است که راوی عدل کسی است که جرحی بر او وارد نشده باشد، زیرا جرح ضد عدل است و اگر کسی را جرح نکرده باشند، لامحاله عادل شمرده میشود (ابن حبان، ثقات، 1/13). وی معتقد است که راوی مجهول هنگامی که از نظر عین و شخص معین شد عدل شمرده میشود. مگر اینکه در مورد او جرح و قدحی آشکار شود. ابن حبان در کتاب ثقات خود بسیاری از افراد را نام برده و از آنها روایت نقل کرده که از نظر دیگران مجهول هستند (ابن حجر، 1/14). ذهبی در سیر (16/98- 102) و سبکی (3/133- 135) نظر وی، راجع به برخی احادیث را نقل کردهاند که با برداشت شایع در میان فقها و محدثان متفاوت است. ابن حبان مورد توجه امرا و حکام خراسان قرار داشته و بارها به سمت قضا منصوب شده است. به گفتهٔ سمعانی (2/225) او در سمرقند و نسا و دیگر شهرهای خراسان به قضا پرداخته است. ابوسعد ادریسی گفته که ابن حبان مدت زیادی در سمرقند قاضی بود و امیر ابوالمظفر سامانی برای او و شاگردانش و دیگر دانشمندان در این شهر صُفهای بنا کرد (ابن حجر، 5/114). ابن حبان در بست در صفهای که نزدیک خانهٔ خود بنا کرده بود. به خاک سپرده شد. این صفه مدرسهٔ پیروان و شاگردان او شد و برای آنان مستمری مقرر گردید (سمعانی، 2/225-226). آثار: ابن حبان، به تصریح عبّادی (ص 101) و ابن ماکولا (1/432) و دیگران دارای تصنیفات بسیار بوده است. او خود در کتاب روضهٔ العقلاء (ص 33، 41، 50، 92، 132، 157، 182، 224، 229) به شماری از کتابهای خویش اشاره کرده است. خطیب بغدادی متجاوز از 40 کتاب وی را نام برده است (یاقوت، 1/616 - 618). کمال یوسف الحوت در مقدمهٔ الاحسان بترتیب صحیح ابن حبانِ ابن بلبان فارسی (1/11- 15) فهرستی شامل 63 اثر وی را ارائه کرده است. خطیب به نقل از سجزی تصریح کرده است که ابن حبان خانه و کتابخانهٔ خود را وقف کرده بود تا دانشمندان بتوانند از کتابهای وی نسخهبرداری کنند. اما بیشتر آثار وی از میان رفت و جز اندکی از آثار ابن حبان در دست نیست (یاقوت، 1/616 - 619).الف - آثار چاپی: 1. الثقات، ابن حبان در مقدمهٔ این کتاب (1/11) اشاره کرده است که در دو کتاب الثقات و الضعفاء و المجروحین برخلاف اثر دیگر خود التاریخ الکبیر تفصیل اسانید و طرق را ذکر نکرده است. کتاب الثقات شامل موثقین از صحابه و تابعین است. این کتاب در میان سالهای 1393 تا1403ق/1973-1983م به کوشش سیدعزیز بیک و دیگران در حیدرآباد دکن چاپ شده است؛ 2. روضهٔ العقلاء و نزههٔ الفضلاء، کتابی است در اخلاق. ابن حبان در مقدمه اشاره کرده است که آن را برای علما و فضلا و ارباب معرفت نوشته است و در آن خصال خوب و بد مورد بررسی قرار گرفته و برای این منظور از روایات و اخبار و حکایات و اشعار نیز کمک گرفته است. کتاب مذکور یک بار در کلکته 1368ق/1948م و بار دیگر به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید و دیگران در 1397ق/1977م در بیروت منتشر شده است؛ 3. المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین، در جرح و تعدیل. این کتاب در 3 مجلد به کوشش محمود ابراهیم زاید در 1396ق/1976م در حلب منتشر شده است؛ 4. مشاهیر علماء الامصار، در جرح و تعدیل، که شامل 1602 شرح حال از محدثان موثق است و در آن ثقات صحابه و تابعین عنوان شدهاند. در این کتاب بیشتر راویان سدههای 1 و 2ق/7 و 8م ذکر شدهاند و پس از قرن 2ق/8م تنها حدود 20 نفر در این کتاب آورده شدهاند. ابن حبان مشاهیر اصحاب پیامبر(ص) و تابعین را بر اساس شهرهای اقامت آنان آورده است. این شهرها عبارتند از: مدینه، مکه، بصره، کوفه، شام، مصر، یمن و خراسان و در مورد اتباع تابعین شهرهای بغداد و واسط نیز به آنها اضافه شدهاند. این کتاب به کوشش م. فلایشهامر در قاهره در 1379ق/1959م چاپ شده است. ب - آثار خطی: 1. اسماء الصحابهٔ، نسخههای آن در کتابخانهٔ عارف حکمت مدینه (نک: سید، 2(3)/76) و کتابخانهٔ دانشگاه استانبول (نک: موجود است؛ 2. تفسیر، که نسخههای آن در کتابخانه های محمودیهٔ مدینه و دانشگاه استانبول موجود است (همانجا)؛ 3. صحیح، که در مآخذ به اسامی التقاسیم و الانواع یا الانواع و التقاسیم (یاقوت، 1/618؛ ذهبی، سیر، 16/94) نیز خوانده شده و از منابع مهم حدیث اهل سنت به شمار میرود. نسخههای خطی از این کتاب به صورت اجزای پراکنده در کتابخانههای توپکاپی سرایی (کاراتای، شم 2605 -2603 )، برلین ( آلوارت، شم 1268 )، ازهریه (ازهریه، شم 4218)، خدیویه (خدیویه، 7(2)/689) موجود است (نیز نک: .(GAS,I/190 این کتاب به وسیلهٔ امیر علاءالدین علی بن بلبان فارسی تنقیح شده و تحت عنوان الاحسان...، (نک: مآخذ) به چاپ رسیده است. نورالدین هیثمی (د 805ق/1402م) روایات و احادیثی که در صحیح بخاری و مسلم وجود ندارد و اصطلاحاً «زوائد» نامیده میشوند از صحیح ابن حبان جمعآوری کرده و آن را موارد الظمان علی زوائد ابن حبان نامیده است که به کوشش محمد عبدالرزاق حمزه در بیروت منتشر شده است.