اِبْنِ جُباره، ابوالعباس احمد بن محمد بن عبدالولی مقدسی مرداوی، ملقب به شهاب الدین، مقری فقیه، نحوی و مفسر سدههای 7 و 8ق/13 و 14م. وی فرزند یکی از علمای بزرگ حنبلی است (ابن رجب، 2/343). نسبت «مرداوی» اشاره به این نکته دارد که اصل این خاندان از قریهٔ «مردا» در حومهٔ نابلس بوده است. وی در فاصلهٔ سالهای647 - 649ق/1249-1251م(ابنجزری، غایهٔالنهایهٔ، 1/122؛ ابن کثیر، 14/142) احتمالاً در مردا چشم به جهان گشود و از کودکی تحت مراقبت پدرش آغاز به تحصیل کرد. وی بعد از 680ق به مصر سفر کرد (ابن عماد، 6/87) و در مدت اقامت طولانی خود در آن دیار از محضر بزرگانی چون حسن راشدی، ابن نحاس و قرافی به ترتیب علوم قرائت، نحو و اصول فقه را فراگرفت (ابن وردی، 2/405؛ ابن جزری، همانجا؛ ابن حجر، 1/307). از مشایخ سایر بلاد چون خطیب مردا، کرمانی و ابن عبدالدائم نیز بهره جست (ابن حجر، همانجا) و از برخی دیگر حدیث شنید، سپس حج گزارد و مدتی مجاور مکه شد (مجیرالدین، 2/258- 259). آنگاه به دمشق رفت و در صالحیه اقامت گزید و مجلس درس دائر کرد (ابن وردی، 2/406؛ ابن جزری، همانجا). از مهمترین شاگردان ابن جباره که در قدس و دمشق از او بهره بردهاند، میتوان از شمس الدین ذهبی و علمالدین برزالی نام برد (ابن عماد، 6/87). ابن جباره پس از ترک دمشق به حلب رفت و مدتی در آن شهر اقامت گزید و به تدریس پرداخت. از شاگردان مهم او در این دوره میتوان زینالدین ابن وردی را ذکر کرد (ابن وردی، همانجا). وی با وجود اینکه علوم مختلف اسلامی را تحصیل کرده، در نحو و تفسیر نیز تألیفاتی داشت، شهرت خود را بیشتر مدیون علم قرائت بود که آن را نزد مشایخ بزرگ مصر و شام فرا گرفته بود. در این فن آثار متعددی نیز تألیف نمود و شاگردانی همچون شریف احمد بن قرمی، عبدالله بن سلیمان مراکشی، عبدالرحمان بن ابی بکر کرکی، احمد بن نحله، ابوالمعالی محمد بن لبان و ابواسحاق ابراهیم بن احمد شامی تربیت کرد (ابن جزری، غایهٔ النهایهٔ، همانجا؛ همو، النشر، 1/64). مجیرالدین (2/259) میگوید که مشیخهٔ بیت المقدس به او منتهی میشد. ابن وردی (2/405) نیز از او به عنوان یک فقیه و اصولی یاد کرده است. مذهب فقهی او همچون پدرش «حنبلی» بود (ابن رجب، 2/343- 386). ابن جباره در اواخر عمر به قدس بازگشت و سحرگاه روز یکشنبه 4 رجب 728ق/ 15 مه 1328م همانجا بدرود حیات گفت (ابن وردی، ابن عماد، همانجاها) و در جامع دمشق بر او نماز غائب خوانده شد (مجیرالدین، همانجا). آثار خطی: 1. شرح عقیلهٔ اتراب القصائد فی أسنی المقاصد معروف به شرح الرائیه، متن این کتاب قصیدهٔ رائیه در رسم الخط مصحف از شاطبی است (ظاهریه، علوم القرآن، 373؛ 2 ESC، شم 1335 .(1407, ابن جزری شرح رائیه را نیکوتر و مفیدتر از شرح لامیّهٔ وی دانسته است ( غایهٔ النهایهٔ، همانجا). 2. مختصر الکشاف عن حقائق التنزیل، که اختصاری از تفسیر کشاف زمخشری است. نسخهای از مجلد اول آن از فاتحهٔ الکتاب تا پایان سورهٔ انعام در کتابخانهٔ ظاهریه موجود است (ظاهریه، علوم القرآن الکریم، 3/403). احتمال میرود که این اثر با تفسیر مقدسی (نک: حاجی خلیفه، 1/459) و فتح القدیر فی التفسیر (همو، 2/1233) یکی باشد. در هر حال بجز حاجی خلیفه، مجیرالدین (2/259) نیز تفسیری از ابن جباره را نام برده است. 3. المفید فی شرح القصید معروف به شرح الشاطبیهٔ، این کتاب در 4 جلد بوده و شرحی بر قصیدهٔ لامیّهٔ در قرائات سبع معروف به حرزالامانی و وجه التهانی از شاطبی است. نسخهای کامل از آن شرح در کتابخانهٔ کوپریلی موجود است (کوپریلی، 2/407- 408). آثار منسوب: 1. شرح قصیدهٔ نونیهٔ سخاوی در تجوید (ابن حجر، 1/308)؛ 2. شرح الفیهٔ ابن معطی در نحو (مجیرالدین، همانجا).