اِبْنِ جَبّاب، ابو عمر احمد بن خالد بن یزید قرطبی (246-322ق/ 860 -934م)، محدث و فقیه مالکی. وی را به جیانی (ابن ماکولا، 2/138؛ نیز نک: سمعانی، 3/180 که به اشتباه جبایی نوشته است) و ابوعمرو (ابن فرحون، 1/159) نیز یاد کردهاند که مورد اخیر نادرست به نظر میرسد. جبّاب که به زبان اهل اندلس به معنی جبّه فروش است (سمعانی، همانجا)، شغل او (ابن ماکولا، همانجا) و شغل پدرش (ذهبی، العبر، 2/16) بوده است. اصل وی از جیّان1 (از شهرهای اندلس) ولی ساکن قرطبه2 بوده است (حمیدی، 113). در اندلس از اساتید بزرگی چون قاسم بن محمد (اولین کسی که مذهب شافعی را به اندلس برد)، محمد بن وضاح، محمد بن عبدالسلام خشنی، بقی بن مخلد و دیگران حدیث شنید، سپس به مکه رفت و از علی ابن عبدالعزیز بغوی، محمد بن علی صائغ و ابوبکر احمد بن عمرو مکی حدیث آموخت، آنگاه به صنعا رفته از اسحاق بن ابراهیم دبری و عبیدالله بن محمد کشوری و دیگران حدیث شنید (ابن فرضی، 1/42؛ حمیدی، همانجا؛ ذهبی، تذکره، 3/815). ابن جباب به کرت3 (اقطریطش) و افریقیه سفر نمود (ابن فرحون، 1/160) و به دلیل روایتش از ابوزکریا یحیی بن ایوب علاف که وی را فقیه اهل مصر خوانده، میتوان نتیجه گرفت که سفری نیز به مصر داشته است (ذهبی، سیر، 13/453). وی بعداً به اندلس بازگشت (ابن فرضی، همانجا) و روزگاری دراز در آنجا به روایت حدیث پرداخت و فرزندش محمد، ابومحمد عبدالله بن محمد ابن علی باجی، محمد بن محمد بن ابی دلیم (حمیدی، 113-114). محمد بن حزم معروف به ابن مدینی (مقری، 2/150) و دیگران از او روایت کردهاند. ابن فرضی (همانجا) وی را امام دوران در فقه و حدیث و عبادت معرفی کرده است. ذهبی ( سیر، 13/329) از قول ابوعلی غسانی، از ابن عبدالبر نقل کرده که در اندلس کسی فقیهتر از قاسم بن محمد و ابن جباب نبوده است. همو از قاضی عیاض نقل میکند ( العبر، 2/16) که او در مذهب مالک، امام دوران و در حدیث بلامنازع است. همچنین ذهبی میگوید ( سیر، 15/241) که اندلس حافظی چون ابن جباب و ابن عبدالبر نداشته است. ابن فرحون (1/160) نیز در مقایسهٔ میان قاسم بن اصبغ و ابن جباب از قول ابن ابی الفوارس مینویسد که یک روز ابن جباب از تمام عمر قاسم ارزشمندتر است. بالاخره ذهبی ( سیر، 15/240) وی را بینظیر و صفدی (6/371) او را حافظ کبیر خوانده است. با این وصف نه تنها اطلاعات حاضر در مورد وی ناچیز است بلکه به دلیل عدم وجود یا شناسایی اثری از او اظهارنظر در مورد مقام علمی و نقش اجتماعی ابن جباب میسر نیست. حمیدی (ص 113) گفته است که او در مسند حدیث مالک بن انس و غیر از او [کتاب] نوشته است و ذهبی ( سیر، 15/241) کتاب الایمان، کتاب الصلاهٔ، کتاب قصص الانبیاء و ابن فرحون (همانجا) کتاب فضائل الوضوء و الصلاهٔ و حمدالله و خوفه را به وی نسبت دادهاند. مقری (همانجا) گفته است که وی کتابی در مورد [حلیت قبول] هدایای سلطان نوشته و پالنسیا (ص 327) «صحیفه»ای در خصوص نقد رأی و عقیدهٔ محمد بن عبدالله بن مسرهٔ قرطبی (د 318 ق) - اولین متفکر اندلسی که به آراء معتزله گرایش داشته - به او نسبت داده است. اما منبع سخن این دو نفر معلوم نیست.