اِبْنِ جانْدار، حسین بن شهابالدین بقاعی کرکی عاملی (1012- 1076ق/1603- 1665م)، ادیب، نحوی، شاعر، متکلم، اخباری و نیز طبیب، ضبط «جاندار» که نام یکی از نیاکان او و در فارسی به معنای نگهبان و سلاحدار است، مورد اختلاف است و به صورت خاندار (ابن معصوم، سلافهٔ، 347) نیز آمده و برخی به جای آن «حیدر» آوردهاند (حرّ عاملی، 1/70)؛ اما در بیشتر مآخذ «جاندار» ترجیح داده شده است (نک: محبی، 2/90؛ کحاله، 4/12؛ زرکلی، 2/235؛ خلیلی، 1/133). وی در یکی از نواحی لبنان کنونی زاده شد. از شرح زندگی و دوران تحصیل او چه در کودکی و چه بعد از آن اطلاع دقیقی نداریم، فقط میدانیم که وی از بهاءالدین محمد بن حسین معروف به شیخ بهائی (د 1031ق/1622م) اجازهٔ روایت داشته است (کشمیری، 94). شیخ حر عاملی (1033-1104ق/1624-1693م) علم و ادب او را ستوده است و در فضیلت اشعارش گوید: «اشعار او مخصوصاً در مدح اهل بیت نیکو و لطیف است» (1/70-71). محبی (1/90) نیز گوید که وی در ساختن شعر استعداد فراوان داشته و اشعارش زیبا و دارای مضامینی بدیع است. ابن جاندار ابیاتی در مدح ابن معصوم و قصایدی در مدح پدر او سروده است (نک: ابن معصوم، سلافهٔ، 348- 359) و احتمالاً همین امر سبب شده که ابن معصوم او را با عبارات مسجع و پر طمطراق خویش بستاید و بگوید: «او در کسب کمالات و فضایل یگانهٔ عصر خود بود» (همان، 347). قصایدی که ابن جاندار در مدح پدر او سروده، همه به سبک و قالب اشعار کهن عرب است و کمتر اثری از نوآوری در آنها به چشم میخورد و حتی نخستین قصیدهٔ وی مورد انتقاد قرار گرفته است (ابن معصوم، انوار، 1/81؛ همو، سلافهٔ، 351). ابن جاندار علاوه بر شعر و ادب به علومی چون منطق و حدیث نیز میپرداخت. بنا به گفتهٔ ابن معصوم وی در اواخر عمر به علم طب روی آورد ( سلافهٔ، 347). او در استنباط احکام شرعی از روش اخباریون پیروی مینمود (امین، 6/36). ابن جاندار به ایران نیز مسافرت کرد و مدتی در اصفهان اقامت گزید (حر عاملی، 1/71)، اما معلوم نیست که این سفر در چه سالی و به چه قصدی بوده است. وی که همواره در سفر بود، عاقبت در 1074ق/ 1664م به حیدرآباد هند آمد (ابن معصوم، سلافهٔ، 347؛ همو، انوار، 1/81) و سرانجام در همانجا درگذشت. از ابن جاندار آثار چاپی و خطی باقی مانده که به شرح زیر است: 1. دیوان شیخ حسین بن شهاب الدین، اسکندریه، 1290ق، چاپ سنگی (آقابزرگ، 9(1)/248)؛ 2. عقود الدرر فی حل ابیات المطول و المختصر. این کتاب شرحی بر شواهد ابیات کتابهای مطول و مختصر سعدالدین تفتازانی است که چندین بار در ایران و کشورهای دیگر به چاپ رسیده است (مشار، 629؛ سرکیس 2/1264)؛ 3. هدایهٔ الابرار الی طریقهٔ الائمهٔ الاطهار. این کتاب که دارای یک مقدمه، 8 باب و یک خاتمه است، به بیان موارد نزاع بین طرفداران و مخالفان اجتهاد و صحت و حجیت احادیث موجود و علم درایه و اینکه هر واقعهای نزد ائمه(ع) دارای حکمی معین و دلیلی قطعی است و بطلان اجتهاد و تقلید و عمل به احتیاط و نیز غفلتهای اصولیان متأخر پرداخته است (کنتوری، شم 3394). حر عاملی (1/71)، کشمیری (ص 93) و بغدادی (2/718) سهواً این کتاب را در اصول دین دانستهاند. مؤلف تحریر آن را در ربیعالثانی 1073ق به پایان برده است. نسخههای این کتاب در کتابخانههای ایران و عراق موجود است (آستان قدس، 6/98). همچنین قصیدهای در 17 بیت با قافیهٔ «حا» از اشعار او میشناسیم که در کتابخانهٔ ملی تبریز به شمارهٔ 11/1035 ضمن مجموعهای به نام قصاید متفرقه آمده است (ملی تبریز، 3/1026)، نسخهٔ دیگری نیز از آن در کتابخانهٔ برلین موجود است ( آلوارت، .(VII/8063 آثار دیگری نیز به وی منسوب است که فعلاً اثری از آن در دست نیست. این آثار عبارتند: 1. ارجوزهٔ فی المنطق؛ 2. ارجوزهٔ فی النحو؛ 3. کتاب الاسعاف؛ 4. حاشیهٔ البیضاوی (حر عاملی، 1/70-71)؛ 5. حاشیهٔ المطول (قمی، 136)؛ 6. رسالهٔ فی طریقهٔ العمل؛ 7. رسائل فی الطب (حر عاملی، 1/71)؛ 8. رسائل فی اصول الدین (قمی، 136)؛ 9. السلاسل و الاغلال که قصایدی در اهاجی است (محبی، 90؛ بغدادی، 2/20)؛ 10. شرح نهج البلاغهٔ که شرحی بزرگ بوده است (حر عاملی، 1/70)؛ 11. کتاب بزرگی در طب؛ 12. کتاب مختصری در طب (حر عاملی، همانجا)؛ 13. کنز اللا¸لی که قصایدی در مدح است (بغدادی، 2/387)؛ 14. مختصر الاغانی (حر عاملی، 1/71).