اَبوبَکْرِ بَرْدَعی، محمدبن عبداللـه، فقیه و متکلم خارجی در نیمۀ اول سدۀ 4ق/10م. تنها گزارش رسیده دربارۀ او نوشتۀ ابن ندیم (ص 295) است که کلیاتی دربارۀ شخصیت علمی وی در بر دارد و از جزئیات زندگیش اطلاعی در دست نیست. ظاهراً اصل او به برده (برذعه) شهری در ارّان باز میگردد که در آن روزگار مرکز آن دیار محسوب می شد (نک : مقدسی، 374). منطقۀ اران و آذربایجان از دیرباز پناهگاهی برای خوارج (ﻫ م) بود و در اوایل دهۀ سوم از سدۀ 4ق/10م با به قدرت رسیدن دیسم بن شادلویۀ خارجی که ظاهراً مذهب صُفری داشت (نک : ابن اثیر، 8/349-351)، شرایط برای خارجیان مساعدتر گردید (نک : مسعودی، 3/100، 193؛ ابن ندیم، همانجا). البته به درستی معلوم نیست که ابوبکر چه دورهای در اران بوده و آیا افتادن برده به دست دیلمیان غیرخارجی در 330ق، در مسیر زندگی او تأثیری داشته است یا نه؟ (نک : ابوعلی مسکویه، 2/31-37؛ ابن اثیر، 8/385-388). به هر حال باتوجه به این نکته که ابن ندیم در 340ق/951م و ظاهراً در موصل یا بغداد یا ابوبکر بردعی ملاقات کرده (همانجا)، میبایست او مدتی پیش از آن وارد عراق (کنونی) شده باشد. ردیه وی بر قائلین به مشروعیت متعه که پیش از سال مزبور در محیطی بوده که با امامیه برخورد داشته و این برخورد به احتمال قوی در همان عراق بوده است (قس: مقدسی، 126، جم(. ابن ندیم که با ابوبکر رابطۀ صمیمانه داشته، گزارش کرده که وی در عراق در حال تقیه بوده و خود را معتزلی معرفی میکرده است (نک : همانجا). برای توجیه اینکه چرا ابوبکر مذهب اعتزال را به عنوان پوشش انتخاب کرده، باید به این نکته توجه داشت که گروهی از پیروان مکتب اعتزال در پارهای از مسائل میل زیادی به خوارج پیدا کرده بودند (نک : شهرستانی، 1/78). به هر روی در الفهرست ابن ندیم توضیح بیشتری دربارۀ مذهب خارجی وی نیامده است، از اینرو تنها بر پایۀ رابطۀ ابوبکر با «برده» و پیشینۀ فعالیت گروههای خوارج در آذربایجان و اران است که میتوان احتمال نصُفری» بودن وی را جدیتر تلقی کرد. الجامع فی اصول الفقه در میان آثار او (نک : ابن ندیم، همانجا) به عنوان یکی از نخستین آثار شناخته شدۀ خارجی در اصول فقه خائز اهمیت است. از دیگر تألیفات وی میتوان المرشد، الرد علی المخالفین، تذکره الغریب در فقه، کتاب الناکثین، کتاب الامامه، نقض کتاب ابن راوندی در باب امامت در کلام. نیز الناسخ و المنسوخ فی القرآن و السنه و الجماعه را نام برد (نک : همانجا). لازم به ذکر است که در سدۀ 4ق از سه تن دیگر با عنوان ابوبکر بردعی اطلاع داریم که باید از شخصیت مورد نظر تفکیک کرد: نخست ابوبکر عبدالعزیز بن حسن بردعی محدث و رحاله از شاگردان ابویعلی موصلی و ابن خزیمه که در 323ق در نسا درگذشته است. دیگر ابوبکر مکی بن احمدبن سعدویه بردعی محدث و رحاله از شاگردان ابوالقاسم بغوی که در 354ق در چاچ (تاشکند) وفات یافت. سوم ادیبی به نام ابوبکر محمدبن یحیی بن هلال ردعی است که مدتی در بغداد سکنی داشته و در 350ق به سمرقند رفته است (برای خلاصهای از شرح حال این سه تن، نک : سمعانی، 2/146-147؛ یاقوت، 1/560-561).