اِبْنِ هَمُشْک، ابواسحاق ابراهیم بن احمد بن مُفَرُِج (د 572ق/1176م)، از امرای مسلمان اسپانیا. مراکشی (ص 211) نام او را عبداللـه دانسته است. نیای وی، مفرج یا همشک اهل قشتاله و از مسیحیان بود و یک گوش نداشت. وی نزد امرای بنی هود در سَرَقُسطه رفت و به دست انان مسلمان شد. به هنگام جنگ، وقتی مسیحیان او را مشاهده میکردند، با عبارت «هامشک» که اشاره بر بریئدگی گوش وی بوده است، او را مورد استهزاء قرار میدادند (ابن خطیب، الاحاطه، 1/305). از آن پس این نام بر وی باقی ماند. ابن هشمک دوران کودکی و جوانی را در سرقسطه گذراند. هنگامی که شهر به دست مسیحیان سقوط کرد و بنی هود آنجا را در 536ق/1141م ترک کردند، مدتی در گمنامی زیست. سپس نزد موحدون رفت و در قشتاله به مسیحیان پیوست، اما قشتاله را نیز ترک گفت و به خدمت مرابطون درآمد زمانی که یحیی بن غانیه آخرین امیر مرابطی بر قرطبه امارت یافت (538ق)، ابن همشک به او پیوست و مقام و منزلت والایی نزد وی به دست آورد. پس از آنکه ابن حَمَدین در قرطبه شورش کرد (539ق) و خود را امیرالمؤمنین نامید، امیر یحیی او را برای انعقاد صلح نزد ابن حمدین فرستاد و از آن پس نام ابن همشک بر زبانها افتاد. آنگاه که شورشها در اندلس بالا گرفت. ابن همشک بر زبانها افتاد. آنگاه که شورشها در اندلس بالا گرفت، ابن همشک به شرق اندلس رفت و در بلنسیه به امیر ابن عیاض پیوست. پس از مدتی قلعۀ شقوبس را تصرف کرد و بر شهر شقوره مسلط شد و به نوشتۀ ابن ابار (المقتضب، 130) شهر جَیّان را هم تصرف کرد. سپس در 542ق با ابن مردنیش (ﻫ م) که به نوشتۀ ضبی (ص 44) در 542ق بر بلنسیه و مرسیه امارت بافته بود، بیعت کرد و دخترش را به همسری او درآورد (قس: ابن صاحب الصلاه، 2/126-127) و پیوندی محکم میان آن دو ایجاد شد. ابن همشک از آن پس در سلک بزرگترین فرماندهان ابن مردنیش درآمد و به فتح مناطق و شهرهای مختلف و پیکار با موحدون پرداخت (ابن خطیب، همان، 1/305، 306؛ بستانی). ابن همشک در 555ق به قرطبه حمله برد و کشتزارهای آنجا را ویران ساخت و عبدالرحمن بن تیجیت (عنان، 1/375؛ یکیت) والی شهر را به قتل رسانید (ابن صاحب الصلاه، 75). سپس در ربیعالاول همان سال به قرمونه حمله برد و بر آنجا مسلط شد (همو، 91)، اما دو سال بعد موحدون آنجا را باز پس گرفتند (همو، 120). این امر بر ابن مردنیش گران آمد و در جمادیالاول 557 ابن همشک را مأمور تصرف شهر غرناطه کرد (ابن خطیب، اعمال الاعلام، 261) و او با کمک ابن دهری، شبانه با نیرنگ وارد شهر شد و بخش شرقی آن را تصرف کرد، امّا بخش غربی همچنان در دست موحدون یاری خواست و پس از رسیدن نیروی کمکی، آنان را به سختی در محاصره قرار داد. وقتی عبدالمؤمن از این امر آگاه شد، سپاهی را به فرماندهی فرزندش ابوسعید عثمان همراه با امیر اشبیلیه، ابومحمد عبداللـه بن ابی حفص، به غرناطه فرستاد و آنان در محلی به نام مرج الرَّقاد، در چهار میلی غرناطه، با سپاه ابن همشک به نبرد پرداختند. سپاه موحدون شکست خورد و بسیاری از آنان از جمله ابومحمد عبداللـه بن ابی حفص کشته شدند. آنگاه عبدالمؤمن سپاه دیگری گرد آورد و فرندش ابویعقوب یوسف را به فرماندهی آن گماشت (ابن صاحب الصلاه، 124-130). ابن مردنیش نیز با سپاهی به کمک ابن همشک آمد. ابویعقوب یوسف را به فرماندهی آن گماشت (ابن صاحب الصلاه، 124-130). ابن مردنیش 28 صفر 557 بر مواضع ابن همشک و ابن مردنیش حمله کرد. آن دو قدرت پایداری در خود ندیدند و از غرناطه گریختند و تا پنج سال از مقابله با موحدون دست کشیدند (همو، 133-134، 216). در این میان روابط ابن همشک و ابن مردنیش به تیرگی گرایید. ابن خطیب (الاحاطه، 1/310) علت آن را جدایی ابن مردنیش از همسر خود (دختر ابن همشک) دانسته است، اما ابن صاحب الصلاه (ص 302) گرایش ابن همشک به موحدون را سبب آن میداند. شاید بتوان گفت که شکست آنان در غرناطه، زمینۀ بروز اختلاف شده باشد. به هر حال ابن مردنیش بسیاری از متصرفات ابن همشک را تصاحب کرد و ابن همشک مجبور شد، به موحدون بپیوندد (ابن خطیب، همان، 1/311). از اینرو وزیرش ابوجعفر احمدبن عبدالرحمن بن احمد الوقشی را در 562ق برای ملاقات با امیر ابویعقوب یوسف به مراکش فرستاد (ابن ابار، الحله السیراء، 2/260). ابن همشک در رمضان 564/ ژوئن 1169 وارد قرطبه شد و در زمرۀ پیروان موحدون درآمد و متصرفاتش ضمیمۀ قلمرو آنان گردید (ابن صاحب الصلاه، 303، 304). پس از آن در 565ق به مغرب رفت و با امیر ابویعقوب دیدار کرد. امیر مقدمش را گرامی داشت و او را بر متصرفاتش امارت داد (ابن خطیب، همانجا). اتحاد ابن همشک با موحدون بر ابن مردنیش گران آمد و آهنگ تصرف باقیماندۀ قلمرو ابن همشک را کرد. آن دو بیش از یک سال به زد و خورد پرداختند. سرانجام ابن همشک با یاری گرفتن از موحدون در رجب 566 از اشبیلیه به سوی قرطبه حرکت کرد و از آنجا به سوی متصرفات ابن مردنیش رفت. ابتدا شهر قیجاطه را تصرف کرد و رهسپار مرسیه مقر ابن مردنیش شد و بر حصن الفرج که گردشگاه ابن مردنیش بود، دست یافت و مرسیه را در محاصره گرفت. در این میان بسیاری از شهرها و مناطق تحت تسلط ابن مردنیش، از جمله لورقه، حصن اِلج، بسطه و جزیرۀ شوقر (شقر) به اطاعت موحدون درآمد و با مرگ ابن مردنیش در رجب 567 موحدون به کمک ابن همشک بر تمامی مستملکات وی غلبه یافتند (ابن صاحب الصلاه، 308، 312، 316، جم(. امیر ابویعقوب، حصن بلج را نیز در 567ق جزو مستملکات ابن همشک قرار داد. پس از آن ابن همشک در تصرف شهر ویذه در کنار امیر ابویعقوب شرکت کرد (همو، 401، 404، 411، 414). در اوایل 571ق/1175م امیر ابویعقوب، ابن همشک را با خانوادهاش به مغرب فرا خواند و در مکناسه جای داد و اقطاعاتی به او بخشید. ابن همشک سرانجام به مرض فلج درگذشت (ابن ابار، الحله السیراء، 2/267؛ ابن خطیب، همانجا). تاریخنگاران ابن همشک را مردی مستبد، ستمگر و سنگدل، ولی سختدلیر و چابک دانستهاند. گویند که وی مردم را در آتش میسوزاند و آنان را از بلندیها بر زمین میافکند و زنده زنده اعضای بدنشان را جدا میکرد (ابن سعید، 2/52؛ ابن خطیب، اعمال الاعلام، 263).