اِبْنِ مَکْتوم، ابومحمد احمد بن عبدالقادر بن احمد قیسی، ملقب به تاجالدین (ذیحجهٔ 682 -27 رمضان 749/ مارس 1284-19 دسامبر 1348)، مفسر، ادیب و فقیه حنفی مصری. مکتوم نام نیای پدرش بود (ابن مکتوم، «ذیل»، 2/607). ابن رافع سلامی (ص 59) به کنیهٔ ابوالعباس از او یاد کرده است. ابن مکتوم در قاهره به دنیا آمد (ابن ابی الوفا، 1/75) و نزد تقیالدین صائغ، ابوحیّان اندلسی و نیز بنا به برخی از روایات نزد علی بن یوسف شطنوفی قرائت آموخت (ابن جزری، 1/70). در ادب از بهاءالدین ابن نحاس و در فقه از سروجی بهره گرفت (ابن حجر، 1/204) و از اصحاب نجیبالدین عبداللطیف بن عبدالمنعم و ابن علاق و طبقهٔ آنان اخذ حدیث نمود (همو، 1/205؛ صفدی، 7/74). ابن مکتوم از عالمان نحو و لغت به شمار آمده (ابن ابی الوفا، همانجا)، ولی کمتر اثری از او در این زمینه به دست ما رسیده است. ملازمت طولانی او با ابوحیان (نک: ابن حجر، 1/204) و فراهم آوردن گزیدهای از تفسیر البحر المحیط وی شاید مهمترین سبب ماندگاری یاد ابن مکتوم باشد. ابن حجر عسقلانی (1/205) گوید: من کمتر کتابی از کتب ادبی از شعر و تاریخ و مانند آن دیدهام که در آن شرح حال مصنف کتاب به خط ابن مکتوم نباشد. ابن مکتوم مدتی به نیابت در حکم (قضا) اشتغال داشته (ابن ابی الوفا، همانجا) و پس از موسی بن علی قطبی در مصدر اقراء در جامع ظاهری مصر نشسته است (ابن جزری، همانجا). صفدی در 745ق در قاهره نزد او رسید و اجازهٔ روایت گرفته است (صفدی، 7/75) و ابن رافع سلامی نیز از او روایت کرده است (ابن رافع، همانجا). او سرانجام در مصر بر اثر طاعون درگذشت (صفدی، همانجا). از آثار او الدرّ اللقیط من البحر المحیط که گزیدهٔ گفتار استادش ابوحیان در مورد نظرات نحوی دو مفسر مشهور زمخشری و ابن عطیه است (ابن مکتوم، «الدر»، 1/6 - 8). این کتاب در حاشیهٔ البحر المحیط در 1329ق در قاهره به چاپ رسیده است. نیز «ذیل» معرفهٔ القراء الکبار شمسالدین ذهبی از آثار وی به همراه متن اصلی (ص 604 تا 632) در قاهره در 1387ق/1967م به چاپ رسیده است. همچنین یک نسخهٔ تلخیص وی از اخبار النحویین و اللغویین قفطی در دارالکتب مصر (سید، 1/180) موجود است (برای آثار دیگر، نک: صفدی، 7/74؛ ابن حجر، 1/205؛ سیوطی، 1/91، جم؛ حاجی خلیفه، 1/600). ابن مکتوم در شعر نیز دستی داشته و قطعاتی از اشعار او را صفدی (7/75- 76)، و ابن حجر (1/205-206) آوردهاند (نیز نک: آلوارت، شم (2 )8158 ؛ نقشبندی، 623).