اِبْنِ کَرْنیب، یا ابنِ کِرْنیب (زبیدی، 4/143)، عنوان 3 شخصیت علمی و فلسفی از یک خانواده که در سدههای 3 و 4ق/9 و 10م در بغداد میزیستهاند:1. ابوحسین اسحاق بن ابراهیم بن یزید (زید: ابن ابی اصیبعه، 1/234)، کاتب، ریاضیدان و مهندس. ابن ندیم از او در زُمرهٔ شاگردان ثابت بن قره و در طبقهٔ ریاضیدانانی چون بنو موسی بن شاکر یاد کرده است (ص 320-322). از لقب «کاتب» که نویسندگان متقدم درپی نام نیای ابوحسین آوردهاند (ابن ندیم، 321؛ قفطی، 169؛ ابن ابی اصیبعه، همانجا)، میتوان دریافت که فن نویسندگی یا کتابت دیوان در خاندان ابن کرنیب سابقه داشته است. از عنوان اثری به نام کتاب کیف یعلم ما مضی من النهار من ساعهٔ من قبل الارتفاع المفروض که ابن ندیم به وی نسبت داده (ص 332)، نیز برمیآید که او از علم نجوم و تقویم نگاری هم آگاهی داشته است. قفطی این کتاب را به ابواحمد ابن کرنیب، فرزند ابوحسین، نسبت داده (همانجا) و همین انتساب در آثار بعدی (ابن ابی اصیبعه، همانجا) و در کتب متأخران هم به چشم میخورد (بغدادی، 1/332؛ نامهٔ دانشوران، 7/122). 2. ابواحمد حسین بن ابی الحسین اسحاق بن ابراهیم بن یزید، فیلسوف، پزشک و متکلم. وی مانند پدرش به ابن کرنیب معروف بود (ابن ندیم، 321؛ قفطی، 116). قدیمترین منبع موجود که در باب وی مطلبی دارد، کتاب التنبیه و الاشراف مسعودی است که از وی با کُنیهٔ ابومحمد ابن کرنیب یاد کرده و او را همشاگردی ابوبِشْر مَتّی بن یونس (ه م) (د 328ق/940م) و این هر دو را از شاگردان ابویحیی ابراهیم مَرْوَزی (ه م) دانسته و بر این اعتقاد است که میراث مکتب فلسفی اسکندریه، پس از مروزی به این دو تن و بعد از ایشان به فارابی (ه م) رسیده است (ص 122). اما ابن ندیم ابواحمد را از استادان متی بن یونس دانسته (ص 322) و چنین مینماید که وی را از طریق ابراهیم قُوَیْری و ابوالعباس احمد بن طیب سَرَخْسی شاگرد یعقوب بن اسحاق کِنْدی میداند (ص 320-321). ابن ندیم میافزاید که او در شمار متکلمانی بوده که روش فیلسوفان طبیعی داشتهاند و در اوج فضل و معرفت بوده است (ص 321). قفطی نیز مقام علمی وی را ستوده، اما کنیهاش را به تردید «ابوالحسن» یا «ابواحمد» ذکر کرده است (ص 169). از قول حسن بن عاشور رُصافی که خود را از شاگردان ابواحمد ابن کرنیب میشمرده، نقل کردهاند که ابواحمد در بغداد اقامت داشته، در منزل خویش تدریس حکمت طبیعی و فنون طب میکرده و در حوزهٔ درسیش شاگردان بسیاری حضور مییافتهاند ( نامهٔ دانشوارن، 7/121، 122). مسعودی از تاریخ فوت وی هیچ ذکری به میان نیاورده است. ظاهراً ابن ندیم تاریخ مذکور را در کتاب خود آورده بود، اما در نسخههای موجود این کتاب افتاده است (نک: ابن ندیم، 321). برخی از متأخران تاریخ درگذشت او را در 300ق/913م دانستهاند (بغدادی، 1/332). آثار: آثار منسوب به وی عبارتند از: 1. کتاب الرد علی ابی الحسن ثابت بن قرهٔ فی نفیه وجوب وجود سکونین بین کل حرکتین متضادتین (ابن ندیم، همانجا). این اثر، ردی بوده است بر کتاب فی الوقفات التی فی السکون الذی بین حرکتی الشریان المتضادتین، که ثابت بن قره آن را در دو مقاله به زبان سریانی در رد اثری از کندی تألیف کرده بود. عیسی بن اُسَیَّد نَصْرانی، شاگرد ثابت آن را از سریانی به عربی ترجمه کرده و ثابت بن قره خود آن را تصحیح کرده بوده است. اگرچه حُنین بن اسحاق عبادی از آن کتاب سخت تمجید میکرده، اما ابواحمد ابن کرنیب، بعد از درگذشت ثابت، آن ردیه را نگاشته است (قفطی، 116؛ ابن ابی اصیبعه، 1/218). به نظر میرسد که قفطی این کتاب را در اختیار داشته، زیرا آن را اثری «بیفایده» دانسته است (همانجا)؛ 2. کتاب مقالهٔ فی الاجناس و الانواع و هی الامور العامیهٔ (ابن ندیم، 321؛ قفطی، 169)؛ 3. تفسیر بعض المقالهٔ الاولی و بعض المقالهٔ الرابعهٔ من کتاب السماع الطبیعی لارسطو طالیس. این اثر تفسیری است بر قسمتهایی از مقالههای یکم و چهارم کتاب سماع طبیعی ارسطو، تا گفتار در باب زمان (ابن ندیم، 311؛ قفطی، 39). 3. ابوالعلاء ابن ابی الحسین اسحاق بن ابراهیم بن یزید، ریاضیدان و مهندس. ابوالعلاء ابن کرنیب فرزند دیگر ابوالحسین و برادر ابواحمد بود که در هندسه تخصص داشت (ابن ندیم، 321). نام وی همراه نام پدرش به عنوان ریاضیدان و مهندس در زمرهٔ شاگردان ثابت بن قره آمده است (همو، 332). او در هندسه استاد ابوعمرو مَغازِلی بوزجانی، حسابدان، منجم و مهندس بوده و از همین طریق، ابوالوفا بوزجانی (328- 388ق) برادرزادهٔ ابوعمرو را به واسطهٔ عمویش، شاگرد ابوالعلاء ابن کرنیب دانستهاند (نک: لغت نامه، 2/343، 3/691، 45/782). آثاری از او ذکر نکردهاند.