اِبْنِ فَصیح، ابوطالب فخرالدین احمد بن علی بن احمد همدانی کوفی (680 -26 شعبان 755ق/1281- 15 سپتامبر 1354م)، فقیه حنفی، شاعر و ادیب. به سبب اقامت و تدریس در شهرهای بغداد و دمشق او را بغدادی و دمشقی نیز خواندهاند (ابن رافع، الوفیات، 2/172؛ حسینی، 4/165). وی در کوفه دیده به جهان گشود و در همانجا به آموختن فقه و ادبیات پرداخت (حسینی، همانجا؛ ابن رافع، تاریخ، 34) و قرائت هفتگانه را نزد ابن صبّاغ و علی بن سعد دیوانی آموخت (ابن جزری، 1/84؛ ابن رافع، همانجا). در بغداد از ابن عبدالحق، ابن دوالیبی و ابن صباغ حدیث شنید و اسماعیل بن طبّال و دیگران به او اجازهٔ روایت دادند (همان، 123-124؛ ابن حجر، 1/241؛ ابن تغری بردی، المنهل، 1/373). وی در عراق مدتی در آرامگاه ابوحنیفه به تدریس اشتغال داشت (تمیمی، 1/396-397؛ ابن رافع، همان، 34- 35)، سپس به دمشق رفت. در آنجا مورد تفقد و اکرام طنبغا امیر شام قرار گرفت و به افتاء و مناظره، و تدریس در مدارس قَصّاعین و ریحانیه پرداخت (حسینی، همانجا؛ ابن حجر، 1/240) و در 750ق/1349م به حج رفت (همانجا). از شاگردان ابن فصیح میتوان ابن وهبان و ابن اَدَمی را نام برد (ابن قطلوبغا، 39؛ ابن قاضی شهبه، 3/495). وی شعر نیز میسرود و بسیاری از موضوعات و کتب فقهی را به نظم درآورد. پارههایی از اشعار وی به صورت پراکنده در منابع (ابن حجر، 1/241؛ ابن تغری بردی، همان، 1/373-374؛ همو، النجوم، 10/298) آمده است. مرگ ابن فصیح در دمشق اتفاق افتاد (ابن رافع، الوفیات، 2/172-173؛ ابن قطلوبغا، 13). برخی از آثار وی به شرح زیر به صورت خطی در کتابخانهها موجود است: 1. حل الرموز، قصیدهای است لامیه در قرائات سبع نظیر قصیدهٔ شاطبیه که در آن به نام قُرّاء تصریح شده است (نک: ابن جزری، همانجا)، نسخهای از آن در کتابخانهٔ لالهلی ترکیه موجود است (نک: )؛ GAL,S,II/211 2. مستحسن الطرائق فی نظم کنز الدقائق، چنانکه از نامش پیداست، همان کتاب کنز الدقائق نَسَفی است در فقه که ابن فصیح آن را به نظم درآورده، این منظومه توسط نورالدین علی بن غانم مقدسی با نام اوضح رمز علی نظم الکنز شرح شده است ( آلوارت، شم 4587 ، 4586 ؛ وید، شم 904 ؛ ازهریه، 2/269؛ زرکلی، 1/175، 5/12)؛ 3. نظم منار الانوار، همان منار الانوار نسفی است در اصول فقه که در 903 بیت به نظم درآمده و نسخهای از آن در مکتبهٔ العربیهٔ دمشق موجود است (نک: زرکلی، 1/175). در مورد دیگر آثار وی (نک: ابن رافع، تاریخ، 35؛ ابن تغری بردی، النجوم، 10/297- 298؛ ابن قطلوبغا، 13؛ تمیمی، 1/398).