اِبْنِ عَبْدوس، ابوعامر احمد بن جَهْوَر بن عبدوس، ادیب و کاتب اندلسی و از وزرای بنی جهور در قرطبه. شهرت او اساساً ناشی از ماجرایی است که در میان او و ابن زیدون، شاعر معروف، بر سر عشق وَلاّده دختر مستکفی روی داد (نک: ه د، ابن زیدون). از زندگی و احوال ابن عبدوس تنها همین را میدانیم که از اعیان قرطبه بوده (ابن بسام، 1(1)/432) و از محضر قاضی یونس بن عبدالله (د 429ق) بهره برده (ابن ابار، 4/257) و در زمان حکومت جهوریان در قرطبه به مقام وزارت رسیده است (ابن بسام، 1(1)/395؛ ابن سعید، عنوان، 61؛ پالنثیا، 81 -82؛ قس: دایه، 126، حاشیهٔ 52). ابن عبدوس مردی توانگر بود و پیش از در افتادن با ابن زیدون از دوستان و یاران وی شمرده میشد (عبدالعظیم، 158-160). خصومت ابن زیدون با او از زمانی آغاز شد که ابن عبدوس به ولاده، معشوق ابن زیدون، دل بست و به رغم هشدارهای اکید شاعر ( دیوان، 528 -589)، در صدد جلب محبت وی برآمد. گویند ابن عبدوس زنی از دوستان خود را نزد ولاده فرستاد تا شاید دل او را به دست آورد. ولاده نیز که خود از ابن زیدون رنجشی به دل داشت، خواستههای ابن عبدوس را بیپاسخ نگذاشت. از سوی دیگر ابن زیدون که از مقاصد ابن عبدوس و رفتار ولاده به خشم آمده بود، در رسالهٔ هزلیهٔ معروف خود ابن عبدوس را سخت به باد استهزا گرفت. ابن عبدوس که رسوا شده بود ناچار تا مدتها از ولاده دوری جست (ابن نباته، 24؛ عبدالعظیم، 168)، اما عاقبت فرصتی مناسب یافت و با استفاده از نفوذی که در حکومت داشت امیر را به شاعر بدگمان ساخت و مایهٔ شکست و ناکامی او در قرطبه گردید (پالنثیا، 82؛ عبدالعظیم، 180). پس از رانده شدن ابن زیدون از عرصهٔ رقابت و نیز از قرطبه، ابن عبدوس بارها به ولاده پیوست و این دو تا سنین کهولت در کنار یکدیگر زیستند (ابن بسام، 1(1)/432؛ نک: عبدالعظیم، 148- 149). ابن عبدوس را مردی صبور و در عین حال لجوج و حیلهگر خواندهاند که در کشمکشها چندان شکیبایی میکرد تا فرصت مناسب فرا میرسید و او انتقام خود را از دشمن میستاند (عبدالعظیم، 159- 160). اما او غرور و سر سختی ابن زیدون را نداشت و به خصوص در برابر ولاده شخصیتی سست اراده و ناتوان مینمود. احتمالاً به همین سبب بود که ولاده، به رغم رفتار تمسخرآمیزی که با وی داشت (ابن نباته، 23)، در نهایت او را بر ابن زیدون ترجیح داد، چه مردی مطیع و توانگر با نیازهای او سازگارتر بود تا شاعری مغرور و خیرهسر (عبدالعظیم، 173-174، 178-179؛ نیکل، .(111-112 ابن عبدوس از آن پس ولاده را در کنف حمایت خود قرار داد و حتی بعدها که ولاده ثروت و مکنت خود را از دست داد، ابن عبدوس او را از لطف و یاری خویش بهرهمند ساخت (ابن بسام، همانجا؛ عبدالعظیم، 173-174). از ابن عبدوس جز چند بیت پراکنده در دست نیست (ابن ظافر، 379؛ ابن سعید، رایات، 126؛ مقری، 3/268-269؛ عبدالعظیم، 155- 158). مرگ وی احتمالاً در 472ق/1079م روی داده است (ابن ابار، همانجا؛ عبدالعظیم، 148).