عملاً اعضاء بازار انحصار چند جانبه کالاهاى متمايز از هم توليد نموده و يا به‌فروش مى‌‌رسانند، ولى اگر ما فرض کنيم که انحصار چند جانبه خالص وجود داشته باشد، برخى از اصول مربوط به انحصار چند جانبه با کالاهاى متمايز و انحصار چند جانبه خالص را به‌طور واضح‌ترى مى‌توانيم مشاهده نمائيم. مثلاً، به‌جاى اين‌که براى کالايى که در شرايط انحصار چند جانبه با کالاهاى متمايز و انحصار چند جانبه خالص را به‌طور واضح‌ترى مى‌توانيم مشاهده نمائيم. مثلاً، به‌جاى اين‌که براى کالايى که در شرايط انحصار چند جانبه با کالاهاى متمايز توليد شده است فقط يک قيمت وجود داشته باشد، ممکن است چند قيمت مختلف وجود داشته باشد. تلويزيون‌هايى که از نظر اندازه تصوير و غيره با هم برابر هستند، ممکن است از نظر قيمت تفاوت کلى با يکديگر داشته و تفاوت قيمت منعکس‌کننده سليقه خريداران و مصرف‌کنندگان در مورد تفاوت مرغوبيت مارک‌هاى مختلف و در برخى موارد منعکس‌کننده موجود بودن يک مارک و موجود نبودن مارک ديگر مى‌باشد. اگر فرض کنيم انحصار چند جانبه خالص وجود داشته باشد، نه تنها تجزيه و تحليل اقتصادى را سهل‌تر نموده و خدشه و خللى در اصول تعيين قيمت و ميزان توليد در بازار رقابت خالص وارد نمى‌شود، بلکه از ايجاد قيمت‌هاى متفاوت براى يک کالا در بازار جلوگيرى نموده و همه اين قيمت‌ها را تبديل به يک قيمت نموده‌ايم.


صنايعى که به موقعيت انحصار چند جانبه نزديک مى‌باشند عبارتند از صنايع سيمان‌سازي، صنايع عمده فولادسازي، و اغلب صنايع فلزسازى در آمريکا، حتى در اين مورد نيز مابين محصولاتى که در يک صنعت به‌خصوص توليد و فروخته مى‌شوند عوامل اختلاف و وجه تمايز وجود دارند. موقعيت محلي، نوع خدمات و سرويس، و حتى رقابت شخصى ممکن است محصولاتى را که توسط توليدکنندگان مختلف در يک صنعت به‌خصوص فروخته مى‌شوند از يکديگر متمايز نمايند.


(خللى که امکان دارد ايجاد شود اين است که وجه تمايز مابين کالاها روى کنترل قيمت توسط توليدکننده اثر بگذارد. اتکاء مصرف‌کنندگان به کالاى يک توليدکننده منحصر به‌فرد موجب مى‌گردد که تغييرات حاصله در ميزان توليد کالاى فروخته شده در ازاء تغيير قيمت در يک حد معين کمتر شود. به‌عبارت ديگر اين اتکاء باعث مى‌گردد که منحنى تقاضايى که توليدکننده با آن مواجه است در حد معينى از تغييرات (چه مثبت و چه منفي) داراى کشش کمترى باشد.