مبلغى که بهعنوان کرايه پرداخت مىشود چند نوع است: مبلغ کرايه ممکن است بهصورت پيشکرايه باشد يعنى طرفين توافق نمايند تا اين مبلغ، پس از بارگيرى و قبل از تحويل کالا به گيرندهٔ آن به مالک کشتى پرداخت شود و يا ممکن است مبلغى بهعنوان کرايه مقطوع (Lump Sum Freight) تعيين گردد يعنى مستأجر مکلّف شود تا مبلغ ثابتى را در ازاء سفر يا سفرهاى معيّني، صرفنظر از ميزان و مقدار کالاى حملشده، به مالک بپردازد . گاهى کرايه به تناسب قسمتى از سفر يا به تناسب بخشى از کالاى تحويلشده پرداخت مىشود که به کرايه نسبى (Pro Rata Freight) موسوم است. و نيز ممکن است کرايهاى بهعنوان کرايهٔ ظرفيت مرده (dead freight) از طرف مستأجر به مالک پرداخت شود.
بدينصورت که اگر مستأجر کشتى را با ظرفيّت کامل آن (Full and complete cargo) مورداستفاده قرار نداده باشد بايد مبلغى را بپردازد. بهعبارت ديگر به استثناء کرايه مقطوع که در مورد آن توافق مىشود معمولاً مالک کشتى شرط مىکند که کشتى با ظرفيّت پر يعنى حدّاکثر کالائى که توان حمل آن را دارد بارگيرى شود. اگر گيرنده کالا در تحويل گرفتن کالا در مقصد تعيينشده قصور نمايد و يا براى تحويل دادن کالا راهنمائى لازم ننمايد و موجب شود تا کالا به مقصدى فراتر از بندر تخليّه حمل گردد در اينصورت بايد خسارت وارده بر مالک کشتى جبران شود و اين خسارت بهعنوان پسکرايه (Back Freight) موسوم است.
بالاخره در اينجا لازم است با تعدادى از واژهها آشنا شويم:
- تخلّف از وظيفه (Barratry) به هر نوع اقدام متقلّبانهاى گفته مىشود که بدون دخالت و رضايت مالک کشتى از جانب فرمانده و يا کارکنان کشتى صورت گيرد و موجب بهخطر افتادن يا خسارت و مفقود شدن کالا و يا کشتى گردد.
- قرارداد گروگذارى کشتى (Botomry Bond) عبارت است از به وثيقه گذاشتن کشتى و کالا جمعاً جهت اخذ وام در موارد اضطرارى براى صرف هزينههاى ضرورى که بهمنظور تکميل نمودن سفر دريائى لازم باشد. اگر تنها کالا وثيقه وام قرار گيرد و با مسئوليّت محدود (Respondentia bond) مىگويند. بايد گفت که در حال حاضر هر دو نوع اين قراردادها بسيار نادر هستند.
حروف DWC که اختصار کلمات (Dead Weight Capacity) يعنى ظرفيّت بار مرده است اگر در قرارداد اجاره کشتى بدون عبارات محدودکننده ظاهر شود، بهمعناى وزن ناخالص هر نوع بارى است که کشتى قادر به حمل آن است.
در قرارداد اجاره معمولاً چند روزى را براى بارگيرى با تخليّه بهعنوان روزهاى توقّف (Lay days) تعيين مىنمايند. اگر بارگيرى و يا تخليّهٔ کالا بيشتر از اين مدّت طول بکشد مبلغى که قبلاً در مورد ميزان و ملاک آن توافق شده به مالک کشتى پرداخت مىگردد و اصطلاحاً کرايه معطّلى (Demurrage) خوانده مىشود. امّا زمانى که روزهاى توقّف به پايان رسيده کرايه معطّلى نيز تعيين نگرديده يا توافقى در مورد تعداد روزهاى بارگيرى و تخليّه صورت نگرفته، و يا روزهائى که براى آن کرايه معطّلى معين شده سپرى گرديده است و تخليّه بعد از هنوز ادامه داشته است در اين موارد مالک کشتى مستحق دريافت مبلغى است بهعنوان کرايه توقّف اضافى کشتى (Damages for detention). اين خسارت براين اساس استوار است که قدرت کسب درآمد کشتى بستگى به تداوم استفاده از آن با حدّاقل تأخير ممکن در سفرهاى دريائى دارد.
- پاداش تسريع (Despatch Money) مبلغى است که مالک کشتى بهعنوان جايزه به مستأجر مىدهد. پرداخت اين مبلغ در شرايطى است که بارگيرى و يا تخليّه کشتى کمتر از روزهاى تعيينشده براى تخليّه يا بارگيرى طول بکشد. و اين موضوع معمولاً در قرارداد اجاره کشتى گنجانيده مىشود.
- روزهاى کار (Working days) به همه روزهاى قابل کارکردن در بندر معينّى گفته مىشود.
ـ روزهاى مساعد کار (Weather Working Days) به همه روزهائى گفته مىشود که در آن روزها هوا اجازه کار را مىدهد.
- روزهاى دريانوردى (Running days) همهٔ آن روزهايى است که کشتى دريانوردى مىکند يعنى هر روزى از سال که کشتى در دريا مشغول سفر است.
- انحراف از مسير (Deviation) يعنى انحراف کشتى از مسيرى که در قرارداد تعيين شده يا بهطور معمول جريان دارد.
- نقص ذاتى (Inherent Vice) منظور نقصى است که در جنس و بستهبندى کالا وجود دارد و موجب خسارت و زيان مىشود.
- رسيد موقّت (Mat's Receipt) رسيدى است که مسوؤل قسمت کالاى کشتى پس از دريافت کالا بر عرشه کشتى صادر مىکند که بعداً به مالک کالا و يا نماينده او در قبال ارائه بارنامهٔ دريائى داده شود.
- دستبُرد يا دلهدزدى (Pilferage) عبارت است از سرقت کردن از کالا در حين سفر و يا زمانى که کالا در انبار است.
- حقّ نجات (Salvage) منظور غرامتى است که به شخص نجاتدهنده کشتى و محموله آن از اين جهت که مانع ورود خسارت و با از بين رفتن کشتى شده است پرداخت مىگردد.
- حق لنگردارى (Whar fage) مبلغى که در قبال تحويل کالا به لنگرگاه و يا انبار نمودن کالا در آن و يا خارج کردن کالا از لنگرکاه داده مىشود.