مسجد امامحسين
مسجد امامحسين که سبک آثار دوران سلجوقى را دارد در بازار کوى کبودان شهرستان اردستان واقع شده و علاوه بر سردر زيباى آن از بخشهاى درونى آن فقط يک شبستان کوچک سقفدار با محرابى با گچبرىهاى پيشين بهجاى مانده است.
مسجد جامع اردستان
مسجد جامع که از آثار دوران سلجوقى است. داراى گنبدى آجرى است که در جلوى شبستان ديوانى بزرگ بنا شده و در دو سوى شبستان بزرگ، شبستانهاى کوچکترى است و در اطراف صحن ايوانها و غرفههائى ساخته شده است.
آثار بهجاى مانده در طاقها و ستونهاى بناى غربى ايوان مقابل شبستان، بيانگر اين است که بنياد بناى قديمىتر مسجد در سدهٔ ۴ هـ.ق بوده و پس از آن در سدهٔ ۶ هـ.ق شبستان کنونى و ايوان و بخشهاى پيوستهٔ آنها، موقعيت مسجد را تغيير داده و بناى جديد موردنظر ساخته شده است. ايوان غربى مسجد را صفهٔ امامحسن مىگويند و ايوان شرقى بهنام بانى تعمير آن امير جمله ناميده مىشود.
مسجد شيخلطفالله
در ضلع شرقى ميدان نقش جهان و روبروى کاح عاليقاپو، مسجدى واقع شده که در دوران صفويه آن را مسجد صدر و فتحالله نيز مىناميدند.
طرح اين مسجد در زمانى که نقشهٔ چهارباغ و باغ هزار جريب به مرحلهٔ اجراء درآمد ريخته شد و در دورانى که معمارى صفويه به شکوفائى رسيده بود مورد بهرهبردارى قرار گرفت.
آنچه مسجد شيخلطفالله را در عداد نمونههاى بازار هنر ايرانى - اسلامى قرار مىدهد اندازهٔ کوچک و هماهنگى آن با بناهاى اطراف ميدان است.
سردر زيبا و پرکار مسجد در سال ۱۰۱۲ به پايان رسيد اما بقيهٔ مسجد و تزئينات کاشىکارى آن تا سال ۱۰۲۸ بهطول انجاميد.
کتيبهٔ سردر که به خط ثلث بسيار زيبا با کاشى سفيد معرق بر زمينهٔ لاجوردى نوشته شده سال ۱۰۱۲ و امضاء عليرضا عباسى خوشنويس برجسته عصر صفوى را نشان مىدهد.
نکتهاى که محققين و پژوهشگران و سياحان بر آن متفقالقول هستند اختصاصى بودن مسجد شيخلطفالله است. اين نکته ار استثنائى بودن مسجد يعنى عدم صحن و مناره که در تمامى مساجد اسلامى جزء لاينفک بنا است تأييد مىکند.
عدم وجود صحن و مناره در مسجد شيخلطفالله باعث شده تا رواقى پوشيده از کاشىکارى زيبا و استادانه و پرکار فضاى مسجد را به گنبد مربوط کند.
مسجد را شاهعباس اول به احترام و افتخار شيخلطفالله جبل عاملى روحانى شيعهٔ آن روزگار که از لبنان به ايران آمده بود ساخته است، تا به عبادت اهل حرم و خود وى اختصاص داشته باشد. مدرسهاى نيز در کنار مسجد براى تدريس اين دانشمند ساخته شد که امروز اثرى از آن نيست (گنجينهٔ آثار تاريخي. ص ۱۴۴-۱۴۵).
شايد به همين دليل است که جهانگردان اروپائى عصر صفوى که هر بنائى را با کنجکاوى و موشکافى بازديد کردهاند کمتر از اين مسجد مطلب نوشتهاند و فقط پيتر و دولاواله به توصيف آن پرداخته است. اوژن فلاندن فرانسوى نيز در زمان قاجار دربارهٔ آن مطلب نوشته است. (يکى از سياحان خارجى معتقد است بهدليل اختصاصى بودن مسجد کسى را به داخل راه نمىدادهاند.)
از ويژگىهاى مسجد چرخش ۴۵ درجهاى است که از محور شمال به جنوب نسبت به محور قبله دارد. اين گردش که در اصطلاح معماران سنتى ايران پاشنه ناميده مىشود. چنان ماهرانه صورت گرفته که به هيچ روى توجه بيننده را جلب نمىکند (خبرنامهٔ نظام مهندسي. ص ۱۴).
اين چرخش باعث شده تا بازديدکننده پس از گذشتن از مدخل تاريک و بعد از عبور راهرو طويل متصل به آن به فضاى اصلى و محوطهٔ زير گنبد وارد شود.
گنبد کمارتفاع مسجد حاوى خطوط اسليمى است که به طرز باشکوهى بر زمينهٔ خاکىرنگ گنبد گسترده شده، هماهنگى بىنظيرى را در نقش و طرح و رنگ به نمايش مىگذارد.
محراب بىبديل مسجد شيخلطفالله که تاريخ ۱۰۲۸ و امضاء محمدرضا بن استاد حسين بنا اصفهانى را بر خود دارد از شاهکارهاى معمارى و هنر اسلامى ايرانى است که هر بيننده را به اعجاب و تحسين وامىدارد.
کتيبهٔ خارجى گنبد به خط ثلث با کاشى سفيد معرق بر زمينهٔ لاجوردى حاوى سورههاى قرآن کريم است. خطوط کتيبههاى داخل گنبد مسجد را عليرضا عباسى و خطاط ديگرى که شهرت چندانى ندارد و نام او استاد باقر بنّا است نوشتهاند.
مضمون اين کتيبهها آيات قرآنى و عبارات مذهبى است. علاوه بر آن خطوط بنائى با کاشى مشکى بر زمينهٔ سفيد آيات قرآنى کتابت شده است.
در چهار گوشهٔ داخل مسجد نيز بار ديگر آياتى با خط ثلث سفيد بر زمينهٔ لاجوردى با کاشى سفيد معرق نوشته شده است. در ضلع شرقى و غربى مسجد شيخلطفالله اشعارى به زبان عربى که آن هم به خط ثلث است نوشته شده که بنا به اظهار کارشناسان سرايندهٔ آنها شيخ بهائى است. خطاط اين کتيبهها نيز باقر بنّا است (گنجينهٔ آثار تاريخي. ص ۱۴۴-۱۴۵).
در جلو مسجد حوض ۸گوش بسيار زيبائى وجود داشته که پيوسته لبريز از آب بوده است. اين حوض را در اواخر دورهٔ قاجار خراب کردهاند.
اگرچه اختصاصى بودن مسجد باعث شده که سياحان کمترى دربارهٔ آن مطلب بنويسند اما مىتوان ادّعا کرد مسجد لطفالله در عداد آثار شاخص و مشهور عصر صفويه است.
وجود کتيبههاى نفيس و طرههاى سردر که در درون گلدان مرمرين جاى مىگيرند آنچنان زيبائى جاودانه در ذهن بيننده بيدار مىکنند که اين يقين براى او حاصل مىشود که معمارى اين اثر الهامى بوده است. زيرا داراى حالت ويژه و منحصر بهفرد نماز انسان با خداوند است.