در اکتبر سال ۱۹۷۸ کاردينال يان کارول ووى تيلا Jan Karol Wojyla سراسقف کليساى کراکف، بعنوان رهبر کليساهاى ماتوليک رومن جهان منصوب گرديد. اولين سفر وى به لهستان در ماه ژوئن سال ۱۹۷۹ با استقبال باشکوه از وى و ابراز احساسات مردم روبرو گرديد. در سال ۱۹۸۰ کشور با بحران عميق اقتصادى و اعتصابات که نقطهٔ شروع آن کارخانهٔ کشتى‌سازى لنين در شهر گدانسک بود مواجه گرديد. طى اين سال اتحاديهٔ تجارى تحت عنوان همبستگى به رهبرى لخ‌والسا Lech Walesa شکل گرفت. در ژانويهٔ سال ۱۹۸۱ با روى کار آمدن ژنرال استانيسلاوکانى Stanislaw Kanija بعنوان دبير اول حزب کمونيست لهستان، شوراى مرکزى اتحاديه‌هاى تجارى همبستگى رسماً منحل شد. در اين سال، کشور با اعتصابات ملى روبرو بود. با بسته شدن اتحاديه‌هاى تجارى همبستگى در کارخانجات صنعتى کشور، جنبش روستايى همبستگى اعتصابات خود را آغاز کرد. کشور در بدترين وضعيت از لحاظ کمبود مواد غذايى و ساير لوازم و امکانات زندگى قرار داشت. در اکتبر ۱۹۸۱ ژنرال کانى يا از سمت خود استعفاء داد و دبير اولى حزب کمونيست را به ژنرال ووى چخ ياروزلسکى Wojczech Jaruzelski واگذار کرد.


طى روزهاى ۱۲ و ۱۳ دسامبر ۱۹۸۱ حکومت نظامى در کشور برقرار و فعاليّت تمامى اتحاديه‌هاى تجارى به حالت تعليق درآمد. بسيارى از روشنفکران سياسي، لخ والسا و تمامى رهبران همبستگى دستگير شدند. متعاقب آن درگيرى‌هاى پراکنده بين کارگران و نيروهاى امنيتى ادامه يافت که نتيجهٔ آن مرگ چند تن و دستگيرى هزاران تن ديگر بود. پاسخ ايالات‌متحده و ديگر کشورهاى غربى به حوادث لهستان برقرارى تحريم‌هاى اقتصادى عليهٔ حکومت وقت اين کشور و اتحاد شوروى بعنوان حامى اصلى سرکوب مبارزين لهستانى بوده است. ناآرامى‌ها در سال بعد نيز در اين کشور ادامه داشت که به لغو حکومت نظامى تعداد اندکى از زندانيان سياسى آزاد شدند. در ژوئيه سال ۱۹۸۳ حکومت نظامى رسماً لغو و عفو عمومى در کشور برقرار شد. در سال ۱۹۸۴ با اعلام دور دوم عفو عمومي، دولت تقريباً تمامى زندانيان سياسى را آزاد کرد. عليرغم فراهم نمودن برخى از آزادى‌هاى سياسى در کشور، از ادامهٔ فعاليّت اتحاديه‌هاى تجارى همبستگى ممانعت بعمل آمد و نشريات اين اتحاديه از انتشار محروم شدند.


عدم توان دولت ياروزلسکى در مهار رکود اقتصادى طى ماه‌هاى آوريل، مى ‌و اوت ۱۹۸۸ ميلادى اعتصابات در کشور ادامه يافت. دولت در تلاش براى کنترل اوضاع، شناسايى موقت (De Facto) اتحاديه همبستگى را اعلام و به کيشاکKiszak وزير کشور وقت دستور داد تا مذاکرات خود را با لخ‌والسا در ۳۱ اوت ۱۹۸۸ شروع نمايد. اين مذاکرات اگرچه در ماه اکتبر قطع شد اما دور جديد مذاکرات تحت عنوان ميزگرد سياسي در فوريه ۱۹۸۹ آغاز گرديد. اين مذاکرات در ماه آوريل منجر به امضاء موافقت‌نامه‌اى بين دولت و اعضاء اتحاديهٔ همبستگى براى برگزارى انتخابات پارلمانى گرديد. براساس توافقاتى که صورت گرفت مقرر گرديد ۶۵ درصد از کرسى‌هاى مجلس نمايندگان به کمونيست‌هاى سابق اختصاص يافته و ۳۵ درصد ديگر آن از طريق انتخابات آزاد برگزيده شوند. اتحاديه همبستگى توانست تمامى کرسى‌هاى اختصاص يافته براى مخالفين جهت ورود به مجلس نمايندگان را بدست آورد. همچنين طى توافقات انجام شده درخصوص نحوهٔ انتخابات مجلس سنا مقرر گرديده بود که تمامى احزاب بتوانند نامزدهاى خود را معرفى نمايند که اتحاديه همبستگى توانست ۹۹ کرسى از ۱۰۰ کرسى مجلس سنا را تصاحب نمايد. پس از انجام انتخابات و تشکيل مجمع ملى (مجلس سنا و نمايندگان) در تاريخ ۱۹ ژوئيه و با حمايت برخى از سران اتحاديه همبستگي، ژنرال باروزلسکي بعنوان رئيس‌جمهور لهستان برگزيده شد.


متعاقب آن ۲ بار تلاش کمونيست‌ها براى تشکيل دولت با شکست روبرو گرديد. لذا از جانب فعالان همبستگى اين‌گونه پيشنهاد گرديد که تادئوش مازووييتسکى‌‌ Tadausz Mazovierski يکى از فعالين سياسى و روزنامه‌نگار وابسته به جنبش همبستگى به نخست‌وزيرى لهستان برگزيده شود. در ۱۹ اوت اين سال ياروزلسکى با درخواست فوق موافقت کرد تا مازووييتسکى دولت خود را تشکيل و به پارلمان معرفى نمايد. اين واقعه يکى از مهمترين خبرهايى بود که در آن دوران به سراسر دنيا مخابره گرديد فردى که درسال ۱۹۸۱ توسط ياروزلسکى دستگير شده بود هم‌اکنون توسط وى به رياست‌هاى هيئت وزيران منصوب مى‌گرديد. در ۱۲ سپتامبر مجلس نمايندگان به نخست‌وزير و اعضاء هيئت دولت وى رأى اعتماد داد. لهستان براى اولين بار توانست دولت غيرکمونيستى را تشکيل دهد. موضوع قابل توجه اين بود که سير حوادث در لهستان به سبب سرعت و ويژگى بنيادى نتايج خود، افراد حاضر در صحنه را هم متحير کرده بود. در لهستان ۱۰ سال، در مجارستان ۱۰ ماه و در آلمان شرقى ۱۰ هفته طول کشيد تا قدرت کمونيستى در اين کشورها شکست را پذيرا شوند.


بنظر مى‌رسد عوامل داخلى و خارجى زير به لهستان اجازه داد که راه به سوى دمکراسى بگشايد.

عوامل داخلى

عامل اول نيروى جامعهٔ مدنى بود که در طول تاريخ در برابر هرگونه استبداد مقاومت کرده بود. تلاش دولت کمونيستى از سال ۱۹۸۱ براى جلوگيرى از فعاليت جنبش همبستگى و درنهايت نابودى آن باعث شد تا مخالفان طى سال‌هاى بعد داراى تشکيلات کاملى شده و به تفکر عميق براى نابودى رژيم کمونيستى دست يابند.


عامل دوم وجود جناح مخالف سياسى سازمان يافته که از وحدت بالايى برخوردار بودند اتحاديه همبستگى با ۹ ميليون نفر و سنديکاهاى کارگرى با ۳ ميليون نفر عضو طى دههٔ ۱۹۸۰ ميلادى.