حزب کارگر (A=Labour party)

در اواسط قرن نوزدهم، انتقال نروژ به يک جامعه صنعتى و ماشينى آغاز شد و مهاجرت‌هائى به اين کشور صورت گرفت. در اوايل ۱۸۵۰، سازمان‌هاى شغلى شکل گرفت و بعد از آن تا سال ۱۸۸۰، واحدهاى تجارى و صنعتى تشکيل شدند. در سال ۱۸۸۷ نمايندگان واحدهاى صنعتى و تجارى گردهم آمدند و آنچه را که امروز حزب کارگر ناميده مى‌شود تشکيل دادند.


در جلسه افتتاحيه، يک برنامه سوسياليستى مورد قبول قرار نگرفت ولى بيانيه‌هاى حزب، بطور ضمنى گوياى يک شرايط سوسياليستى بود تا اينکه در سال ۱۸۹۱، خط‌مشى سوسياليستى مورد قبول قرار گرفت. در اواخر قرن نوزدهم، يک جريان دست چپى در حزب کارگر به وجود آمد و اين گروه به تدريج نفوذ زيادى را به دست آورد، که انقلاب بلشويکى ۱۹۱۷ در آن بى‌تأثير نبود. تا اينکه در سال ۱۹۱۸، گروه دست چپى کنترل کامل را در دست گرفت و اين گروه به کمونيست بين‌الملل سوم پيوست و ديکتاتورى پرولتاريا را رسماً پذيرفت.


در اين سال‌ها، در داخل حزب کارگر آشوب و دگرگونى زيادى وجود داشت، تا اينکه در سال ۱۹۲۱ گروه ميانه‌رو اين حزب، روابط خود را با حزب به طور کامل قطع کرد و حزب کارگر سوسيال دموکرات را تشکيل داد.


اين دو حزب در سال ۱۹۲۷ مجدداً باهم متحد شدند تا اينکه در اواخر دهه ۱۹۵۰، نفوذ حزب کارگر به تدريج در نروژ تقويت گرديد.


حزب کارگر در اثر بحران پارلمانى در سال ۱۹۲۷، موفق شد اولين کابينه خود را تشکيل دهد، اما دوران حکومت وى کوتاه بود. علت آن هم اين بود که اکثريت غيرسوسياليست در پارلمان از نفوذ حزب واهمه داشتند و بنابر اين با هم متحد شدند و باعث سقوط دولت گرديدند. فرصت بعدى در سال ۱۹۳۶ پيش آمد که حزب کارگر قدرت را در دست گرفت و توانست تا اشغال نروژ توسط قواى آلمان (در سال ۱۹۴۰) باقى بماند. و از اين زمان نيز تا سال ۱۹۴۵ به عنوان دولت در تبعيد، کار خود را در لندن ادامه داد.


حزب کارگر بعد از انتخابات پارلمانى در پائيز ۱۹۴۵، اکثريت کامل را در پارلمان به دست آورد و اين اکثريت تا سال ۱۹۶۱ ادامه يافت و از اين سال تا ۱۹۶۵ نيز با وجود اينکه اکثريت را در پارلمان نداشت ولى دولت در دست اين حزب بود. تا اينکه در انتخابات پارلمانى سال ۱۹۶۵ که غيرسوسياليست‌ها اکثريت را به دست آوردند.


از ان زمان تاکنون، اين حزب، نتوانسته است اکثريت را در پارلمان از آن خود نمايد.


بزرگترين شکست سياسى حزب کارگر در ارتباط با تمايل اين حزب براى واردکردن نروژ به جامعه اروپا در سال ۱۹۷۲ بود که با شکست روبرو گرديد و در داخل حزب انشعاب بوجود آمد. کسانى که مخالف عضويت بودند از حزب جدا شدند و حزب سوسياليست چپ را ايجاد کردند.


يکى از نتايج اين انشعاب، شکست حزب در انتخابات پارلمانى ۱۹۷۳ بود. بعد از مدت‌ها سير نزولي، نهايتاً در سال ۱۹۸۶، خانم گروهارلم برانتلند رهبر حزب کارگر دولت را در دست گرفت که دولت برخلاف گذشته يک دولت اقليت بود.


اين حزب با وجودى که اکثريت مطلق را در پارلمان به دست نياورد ولى از سال ۱۹۸۶تاکنون، به غير از يک سال (۹۰-۱۹۸۹)، همچنان قدرت را در دست داشته است. حزب کارگر در انتخابات پارلمانى سال ۱۹۸۹ توانست ۶۳ کرسى در پارلمان به دست آورد که در مقايسه با دوره قبل از آن، که ۷۱ کرسى داشت وضعيت نامتعادل‌ترى به خود گرفت، علت بر سر قدرت ماندن اين حزب باوجود اين شرايط، ضعف احزاب ديگر براى تشکيل يک دولت ائتلافى است.


در آخرين انتخابات پارلمانى که در ۱۴ سپتامبر سال ۱۹۹۳ برگزار گرديد، خانم برانتلند پيروز شد و ميزان محبوبيت اين حزب نسبت به انتخابات گذشته حدود ۳درصد افزايش يافت. در اين انتخابات، حزب کارگر ۳۷درصد آراء را کسب نمود، در حالى که در انتخابات گذشته (۱۹۸۹) موفق به کسب ۳/۳۴ درصد از آراء را به خود اختصاص داده بود. حزب کارگر در حال حاضر ۶۷ نماينده در پارلمان دارد. اين حزب، قبل از انتخابات اخير، برنامه‌هاى آينده خود را طى يک بيانيه هفت‌ماده‌اى چنين اعلام کرد:


- همبستگى جهت ايجاد مشاغل جديد، با حمايت از بخش خصوصي.


- تلاش بيشتر براى حمايت از سالمندان و کودکان و سازماندهى مجدد در تأمين مالى سيستم بهداشتي.


- توزيع بهتر ثروت، از جمله وضع ماليات بيشتر براى درآمدهاى بالا.


- اجراء اصلاحيه ۹۴ (رفرم ۹۴) به منظور افزايش آموزش و تربيت شغلى براى کودکان سنى ۶ تا ۱۹ سال.


- افزايش دوره آموزش از ۹ به ۱۰ سال (هنگامى که کودکان از سن ۶ سالگى پذيرفته مى‌شوند.)


- حمايت از امنيت شغلي، حفظ مزاياى کنوني، از جمله حداقل مزاياى جوانان.


- ادامه برقرارى اولويت به محيط زيست، از جمله سرمايه‌گذارى فراوان در بخش راه‌آهن.


به طور کلى سياست حزب کارگر افزايش مصرف عمومى و ماليات‌ها است، بزرگترين مشکل دولت در شرائط فعلى موضوع بيکاري است که انتظار نمى‌رود با توجه به شرايط اقتصادى جهان و دنباله‌روى نروژ از آن، موفقيتى به دست آيد. ساير مسائل به ترتيب اهميت عبارتند از: عضويت در بازار مشترک، سياست‌هاى اقتصادى مسائل محيط‌زيست.


با توجه به کاهش اهميت کشاورزي، اين حزب براى جذب رأى گروه‌هاى ديگر، تصميم گرفت که نام حزب را به حزب ميانه‌رو تغيير دهد. اين حزب در سال‌هاى ۷۲-۱۹۶۵ علاوه بر پست‌هاى نخست‌وزيرى سيسه در سال ۱۹۸۹، در دولت‌هاى ائتلافى با غيرسوسياليست‌ها شرکت داشته است. حزب مرکزى در انتخابات پارلمانى سال ۱۹۸۹، يازده نماينده به پارلمان فرستاد که ۵/۶ درصد از آراء را به خود اختصاص داده بودند. انتخابات اخير پارلمانى (۱۹۹۳)، بزرگترين پيروزى براى حزب مرکزى به حساب مى‌آيد. در اين انتخابات، حزب مرکزى موفق به کسب ۵/۱۸ درصد از آراء شد. به عقيده ناظرين سياسى پيروزى چشمگير حزب مرکزي، عضويت نروژ در بازار مشترک را بسيار مشکل‌تر نموده است و دولت حزب کارگر در چهارسال آينده با مشکلات فراوانى در پارلمان مواجه خواهد شد. تعداد نمايندگان اين حزب در پارلمان کنونى ۳۲ نفر است.

حزب ميانه‌رو مرکزى (SP=Centre Party)

تشکيل اين حزب به اوايل اين قرن برمى‌گردد و کشاورزان عامل تشکيل‌دهنده اين حزب مى‌باشند. از وقتى که سيل جمعيت روستايى نروژ به تدريج به طرف شهرها آغاز شد، کشاورزان براى تشکيل بيشتر، در سال ۱۹۲۲ حزبى را به نام حزب زمين تشکيل دادند. حزب زمين در آغاز، ضدسوسياليست‌ترين حزب در ميان احزاب نروژ بود. نقطه اوج موفقيت آن در انتخابات ۱۹۲۷ بود که توانست ۲۷ نماينده به پارلمان بفرستد. ولى از آن زمان تاکنون، اين حزب مرتب سير نزولى داشته است، که علت آن کاهش اهميت کشاورزى و مناطق روستائى بوده است.


با توجه به کاهش اهميت کشاورزي، اين حزب براى جذب رأى گروه‌هاى ديگر، تصميم گرفت که نام حزب را به حزب ميانه‌رو تغيير دهد. اين حزب در سال‌هاى ۷۲-۱۹۶۵ علاوه بر پست‌هاى نخست‌وزيرى سيسه در سال ۱۹۸۹، در دولت‌هاى ائتلافى با غيرسوسياليست‌ها شرکت داشته است. حزب مرکزى در انتخابات پارلمانى سال ۱۹۸۹، يازده نماينده به پارلمان فرستاد که ۵/۶ درصد از آراء را به خود اختصاص داده بودند. انتخابات اخير پارلمانى (۱۹۹۳)، بزرگترين پيروزى براى حزب مرکزى به حساب مى‌آيد. در اين انتخابات، حزب مرکزى موفق به کسب ۵/۱۸ درصد از آراء شد. به عقيده ناظرين سياسى پيروزى چشمگير حزب مرکزي، عضويت نروژ در بازار مشترک را بسيار مشکل‌تر نموده است و دولت حزب کارگر در چهارسال آينده با مشکلات فراوانى در پارلمان مواجه خواهد شد. تعداد نمايندگان اين حزب در پارلمان کنونى ۳۲ نفر است.