روابط با ميانمار (برمهٔ سابق)

بنگلادش و ميانمار که همسايه جنوب شرقى آن به حساب مى‌آيد داراى روابط چندان گرمى نمى‌باشند. علت اصلى اين امر ناشى از اختلاف ايدئولوژيک دو کشور بوده و به‌واسطهٔ عملکرد مسلمانان ميانمار که اکثراً از بنگالى‌هاى مهاجر در اوايل قرن بيستم مى‌باشند، روابط دو کشور همواره تحت‌الشعاع حرکت‌هاى استقلال طلبانه مسلمانان برمه به‌ويژه مسلمانان منطقه آراکان قرار داشته است.



با نگاهى به تاريخچه حرکت‌هاى قومى ميانمار به‌سادگى مى‌توان دريافت که مقاومت مسلمانان در هنگام استقلال ميانمار با کمک انگليسى‌ها و عدم همکارى اين قوم با رهبران ميانمار و انگليس در مبارزه با ژاپن در جنگ جهانى دوم مؤيد اين نکته است که دولت نظامى ميانمار همواره به مسلمانان کشور به‌صورت افرادى غير خودى نگريسته و براى تثبيت ارکان حکومت خود سعى نموده تا به حيل مختلف از جمله ايجاد جو رعب و وحشت، بازداشت‌هاى پراکنده و اخيراً با هجوم به منازل مسلمانان و دستگيرى مردان و کشتن فجيع آنان، اين قوم را در کشور قلع و قمع نموده و آنها را وادار به فرار از کشور نمايد. در اين راستا مأمن و پناهگاه مسلمانان ميانمار همانا کشور مسلمان بنگلادش بوده است.


يک‌بار در ۱۹۷۷ مسلمانان آراکان وارد بنگلادش شدند. موضوع از طريق گفتگو حل شد و حکومت برمه تمام پناهندگان را باز گرداند. اخيراً برمه اقدام به جاى‌گزينى بودائى‌ها به‌جاى مسلمانان مى‌کند و در ۱۹۹۱ يک‌بار ديگر مسلمانان اين منطقه به بنگلادش مهاجرت کردند . زمانى اين مهاجرت آغاز شد که دولت ميانمار به يکى از پاسگاه‌هاى مرزى بنگلادش هجوم برده و از اين زمان دو کشور درگير اين مسئله شدند.


دولت بنگلادش سعى داشت با اعتراض سياسى و از طريق مذاکره مسئله را حل و فصل کند؛ ولى سيل مهاجران فزونى گرفت و دولت برمه به آرايش نظامى در مرزها پرداخت. دولت ميانمار اعتقاد دارد که اين افراد به‌ويژه آراکانى‌ها داراى يک سازمان زيرزمينى به‌نام سازمان روهينگا هستند و مسلحانه عليه رژيم نظامى رانگون مى‌جنگند و بنگالى الاصل هستند و توسط بنگلادش آموزش ديده و حمايت مى‌شوند. دولت بنگلادش نيز امر آموزش و حمايت از آنها را رد نموده و اعتقاد دارد چون اين مردم مدت چند دهه در ميانمار زندگى کرده و در آنجا به‌دنيا آمده‌اند لذا ميانمارى هستند.


بنگلادش به‌علت ضعف بنيه اقتصادى و جمعيت زياد توان پذيرش مهاجران را ندارد. لذا از طريق ارجاع مسئله به سازمان ملل سعى کرد مسئله را حل نمايد پس از مذاکرات فراوان در سفر وزير خارجه ميانمار به بنگلادش موافقت‌نامه‌اى به امضاء رسيد و اين کشور اجازه داد تا مهاجران به ميانمار بازگردند.

روابط با چين

از آنجا که چين متحد پاکستان به حساب مى‌آيد پس از استقلال بنگلادش اين کشور را به رسميت نشناخت. اما پس از اينکه پاکستان اختلافات خود را تا حدودى با اين کشور حل کرد، چين نيز در سپتامبر ۱۹۷۴ وتوى خود عليه پذيرش بنگلادش در سازمان ملل را پس گرفت و پذيرش اين کشور را تصويب کرد. پس از سقوط مجيب اين دو کشور روابط ديپلماتيک خود را افزايش دادند. قرار گرفتن بنگلادش در بين دو کشور چين و هند همواره مسئله مناسبات با دو طرف را براى اين کشور از اهميت خاص برخوردار نموده است.



چين اعطاکنندهٔ اصلى کمک‌هاى اقتصادى نبوده؛ اما تلاش‌هائى در اين زمينه به‌عمل آورده است. اين کشور کمک‌هاى مالى و تخصصى به‌خصوص براى پروژه آبيارى به بنگلادش فرستاده است. همچنين از نظر تجهيزات نظامى به بنگلادش يارى رسانده است. ضياء در ژانويه ۱۹۷۷ از چين ديدن کرد و ارشاد نيز از پکن ديدار کرده بود.


پس از روى کار آمدن خانم خالده ضياء در ۱۹۹۱ به‌ناچار استفاده از اهرم چين در مقابل فشارهاى مختلف هند به بنگلادش، اين کشور سعى نموده تا رفت و آمد هيئت‌هاى مختلف چينى و بنگلادشى را فعال‌تر نموده و به ديپلماسى دو جانبه تحرک بخشد. از سوى ديگر کمک‌هاى نظامى چين به ميانمار به‌عنوان همسايه بنگلادش اين کشور را ناگزير به بهبود روابط با چين نموده است.

روابط با کشورهاى عربى اسلامى

به رغم فشار پاکستان عليه به رسميت شناختن بنگلادش بديهى بود که کشورهاى اسلامى خيلى زود روابط خود را با بنگلادش به‌عنوان يکى از چهار کشور بزرگ اسلامى در جهان گسترش مى‌دهند. اجلاس سازمان کنفرانس اسلامى لاهور در فوريه ۱۹۷۴ آخرين موانع را در مورد عدم به رسميت شناختن اين کشور درهم شکست.


براى کشورهاى اسلامى محافظه‌کارتر مانع ديگرى که وجود داشت اين بود که بنگلادش خود را يک کشور غير دينى (سکولار) و نه اسلامى مى‌دانست. بنابراين، اين کشورها و از همه مهم‌تر عربستان سعودى تا پس از قتل مجيب‌الرحمن که به‌نظر مى‌رسيد گرايش سکولاريستى دارد، بنگلادش را به رسميت نشناختند. در حال حاضر بنگلادش از تمام کشورهاى عربى و اسلامى از جمله ايران، ترکيه، پاکستان، اندونزى و مالزى داراى سفير مى‌باشد.


بنگلادش از بدو تأسيس به‌دليل نابسامانى‌هاى اقتصادى براى تکميل ساختارهاى زيربنائى و پروژه‌هاى عمرانى خود نياز به کمک کشورهاى غنى عربى داشت. ولى کشورهاى اسلامى در کمک به اين کشور به سبب وفادارى به سکولاريزم ترديد داشتند. ضياءالرحمن براى جلب نظر مسلمانان ماده‌اى بر سکولاريزم افزود. پس از مرگ ضياء و کودتاى ارشاد وى براى مدتى بنگلادش را بيشتر به‌سوى اسلامى شدن سوق داد. بيانيه‌هاى وى نشان داد که نظرات او اسلامى‌تر از پيشينيان است. ولى پس از مدتى موضع خود را تغيير داد؛ چندين مشاور با گرايش‌هاى اسلامى را به‌دليل نگرانى از رشد بنيادگرائى اسلامى برکنار کرد و پس از آن به ميانه‌روى ادامه داد. عربستان سعودى کمک‌هاى مالى فراوانى به اين کشور مى‌کند و از جمله تأمين‌کنندگان مالى اين کشور است. دولت سعودى با هدف نفوذ هرچه بيشتر در جهان اسلامى و تأثيرگذارى بر گرايش‌هاى اسلام‌خواهى به‌نفع خود اين اقدامات را انجام مى‌دهد. پايگاه عمده عربستان در بنگلادش حزب جماعت اسلامى مى‌باشد. اين حزب با گرايش‌هاى اسلامى طرف‌دار عربستان بوده و بودجه تبليغاتى را از کشور مزبور دريافت مى‌دارد. پس از روى کار آمدن دولت خانم خالده ضياء روابط اين حزب با دولت حاکم به‌واسطهٔ روابط حسنه دو کشور عربستان و بنگلادش رو به بهبود نهاد.


ديگر کشورهاى عربى نظير عراق، کويت و امارات متحده عربى نيز به بنگلادش کمک مى‌کنند. ولى ۷/۶۲ درصد از کمک اعراب به شکل وام مى‌باشد که به قروض بنگلادش مى‌افزايد. علاوه بر اين کمک‌ها خاورميانه بازار کار خوبى براى کارگران بنگلادشى است. همچنين اين منطقه به‌عنوان بازارى براى صادرات محدود غيرسنتى بنگلادش به شمار مى‌آيد. گرچه پاکستان در اين زمينه در رأس قرار دارد. کشورهاى عربى منبع عمدهٔ نفت وارداتى بنگلادش نيز هستند.


بنگلادش يک عضو مهم سازمان کنفرانس اسلامى است کانديداى بنگلادش براى دبيرکلى اين سازمان در ۱۹۸۳ معرفى شد. اين کشور يکى از ميانجى‌گران کوشش‌هاى ناموفق سازمان کنفرانس اسلامى در حل جنگ بين ايران و عراق بود.


در جنگ خليج فارس در ۱۹۹۱ بنگلادش به‌عنوان اعلام همبستگى خود و ابراز وفادارى به جهان عرب در مقابل صدام حسين نيروهائى را به‌صورت سمبليک و تحت عنوان دفاع از مکه به آن کشور اعزام نمود و پس از پايان جنگ مزبور که با وقوع طوفان‌هاى پى در پى در بنگلادش مصادق بود، دولت عربستان نيز به‌عنوان قدردانى و به جهت تقويت پايگاه‌هاى تبليغى خود در منطقه شبه قاره مبلغ ۱۶۰ ميليون دلار به آن کشور کمک نمود و قول داد تا نيروهاى کارگرى بنگلادش را هرچه بيشتر در امر بازسازى عربستان بکار گيرد.


از ديگر کشورهاى عربى که در امر کمک‌رسانى به بنگلادش در هنگام وقوع سيل و طوفان مساعدت نمودند بحرين بود. مضافاً آنکه اين کشور پيشنهاد نمود تا ۵۰۰۰ تن از نيروهاى نظامى بنگلادش جهت آموزش نيروهاى بحرينى به اين کشور اعزام شوند. دولت کويت نيز وعده داد تا هرچه بيشتر از کارگران بنگلادشى در بازسازى کشور خود سود جويد.