آمريکاى لاتين

روابط آرژانتين با ساير کشورهاى آمريکاى لاتين همواه از يک سطح موضوع معتدل و متناسب برخوردار بوده و اين کشور ضمن شرکت فعال در گروه‌هاى و سازمان‌هاى مختلف منطقه، همواره بصورتى فعال و پرتحرک با مسائل و موضوعات منطقه‌اى برخورد نموده است. بعنوان مثال درخواست اين کشور براى تشکيل يک ارتش منطقه‌اى از اعضاء سازمان کشورهاى آمريکايى در ۲۵ فوريه ۹۱ بجهت حفظ و حراست از دمکراسى‌هاى منطقه و يا محکوم نمودن کودتاهاى يکى دو سال اخير در هائيتي، ونزوئلا، پرو و غيره، بيانگر موضوع مذکور و حتى تشديد آن در سال‌هاى اخير بوده که با توجه به تشابه نسبى مشکلات مبتلابه و سرنوشت مشترک سياسى اين کشور با ديگر کشورهاى منطقه، امرى طبيعى نيز بشمار مى‌آيد.


بهمين خاطر نيز از همان ابتداء تا به کنون همه ساله رهبران و مقامات آرژانتينى و ديگر کشورهاى منطقه ديد و بازديدهاى زيادى را از يکديگر بعمل آورده و قراردادهاى گوناگونى را در زمينه‌هاى مختلف فيمابين خود منعقد کرده‌اند که اوج اين قراردادها را در ادغام چند جانبه اقتصادى آرژانتين با برزيل، اروگوئه و پاراگوئه در تحت عنوان بازار مشترک آمريکاى جنوبى (مرکوسور) و يا ادغام‌هاى دو جانبه اين کشور با هر يک از کشورهاى ديگر منطقه شاهد هستيم.


بهر حال گرچه که در زمان رياست جمهورى منم با توجه به چرخش‌هاى صورت پذيرفته در سياست خارجى آرژاتين نسبت به جهان‌سوم و غيرمتعهدها که بخش بزرگى از کشورهاى آمريکاى لاتين را نيز شامل مى‌شود، انتقاداتى جند از سوى ساير کشورهاى منطقه نسبت به اين تغيير سياست و يا ديگر اقدامات اين کشور در برسميت شناختن حکومت جديد پاناما که با دخالت مستقيم آمريکا روى کار آمد يا مواضع و حملات تند اين کشور نسبت به کوبا صورت پذيرفت، لکن در مجموع اين عوامل تأثير جندانى را در کم و کيف روابط مطلوب و متناسب گذشته اين کشور با ديگر کشورهاى منطقه بر جاى نگذارده است.

انگلستان

جنگ ۱۹۸۲ فيمابين دو کشور بر سر حاکميت جزاير مالويناس و شبه جزاير متعلق به آن چون جورجياى جنوبى و ساندويج که در نهايت شکست آرژانتين و قطع روابط فيمابين را بدنبال آورد، بعنوان يک نقطه قابل توجه در تاريخ روابط دو کشور بشمار مى‌آيد. چراکه تا قبل از آن على‌رغم جروبحث‌ها و مذاکرات تاريخى طرفين بر سر جزاير مذکور، روابط فيمابين در حد عادى و معمولى خود جريان داشت. در خلال جنگ مالويناس دولت نظامى وقت تصميمات شديدى را عليه کشورهاى عضو پيمان ناتو و هم پيمان ناتو و هم پيمان با انگليس اتخاذ نمود. ليکن بتدريج که نامطلوب اين تصميم، اقتصاد نابسامان آرژانتين را مورد تهديد قرارداد، دولتمردان اين کشور تصميم به تغييراتى چند در اين زمينه گرفته و به عادى سازى روابط خود با کشورهاى مذکور بجز انگلستان گرفتند. در زمان رائول آلفونسين اين کشور به پيگيرى جدى اختلافات خود با انگلستان در محافل بين‌المللى بويژه سازمان ملل پرداخت و برلزوم استمرار مذاکرات فيمابين در کشور در چهارچوب قطعنامه‌هاى صادر از سوى سازمان ملل اصرار مى‌ورزيد.


اما از آنجايى که انگلستان با اين امر بدشت مخالف بود و هر گونه مذاکره برسر حاکميت جزاير مذکور را کاملاً بى‌معنا مى‌دانست، آلفونسين نتوانست به وعده‌هاى خود مبنى براعاده حاکميت جزاير مذکور به آرژانتين جامعه عمل پوشاند. متعاقباً منم نيز اگرچه تا پيش از پيروزى در انتخابات سخنان آتشينى در خصوص باز پس‌گيرى جزاير مذکور بر زبان رانده بود، اما پس از روى کار آمدن خود از شرط پذيرش بى‌قيد و شرط حاکميت آرژانتين بر جزاير مالويناس بتوسط انگلستان تا قبل از مذاکره براى عادى سازى روابط دو کشور، صرف‌نظر نمود و آمادگى خود را براى انجام مذاکرات مستقيم و برقرارى مجدد روابط با انگلستان اعلام داشت. خصوصاً اينکه در اين زمان وخامت اوضع اقتصادى در آرژانتين موجب گرديد که اين کشور، تشديد همکارى‌هاى اقتصادى با بازار مشترک اروپا را نيز مدنظر قرار دهد.


بهرحال از سرگيرى روابط سياسى با انگلستان در اولويت سياست خارجى دولت کارلوس منم قرار گرفت و همزمان با آن روابط تجارى بازرگانى دو کشور با لغو ممنوعيت صادرات و واردات متقابل که در زمان جنگ وضع شده بود، رسماً آغاز گرديد.


بدنبال اين امر نمايندگان دو کشور در سازمان ملل اولين دوره مذاکرات رسمى خود را در خصوص عادى سازى روابط سياسى در مرداد ماه ۶۸ در نيويورک برگزار کردند و توافق نمودند که روند مذاکرات در مهرماه همان سال در مادريد و پس از آن بصورت پيوسته و مستمر در پايتخت‌هاى دو کشور ادامه يابد.


از آنزمان تا به کنون مذاکرات زنجيره‌اى طرفين در قالب هيئت‌‌هاى مختلف هر چندگاه يکبار بطور متوالى و پيوسته انجام پذيرفته که على‌رغم عدم دستيابى آنها به نتايج موفقيت‌آميز سياسي، لکن بلحاظ تجارى دست اوردهاى قابل توجهى را براى طرفين بهمراه داشته و باعث شده تا انگلستان به يکى از سرمايه‌گذاران و شرکاى تجارى بزرگ آرژانتين مبدل شود.


تا بدانجا که در نتيجه گسترش بيش از حد روابط تجارى و متعاقب جندين سفر وزير خارجه آرژانتين به انگلستان که با تأکيد برگسترش زمينه‌هاى همکارى مشترک دو کشور در امر استخراج نفت و ماهيگيرى در جزاير مذکور صورت مى‌پذيرفت، داگلاس هرد وزير خارجه انگلستان نيز در تاريخ ۴ ژوئن ۹۲ بعنوان اولين وزير خارجه آن کشور از زمان جنگ مالويناس و بلکه عقبتر از آن از آرژانتين ديدار نمود که اين ديدار نقطه عطفى در بهبود روابط دو کشور محسوب مى‌شود. بهرحال گرچه که تا به اين تاريخ هيچگونه علامت روشن و قطعى از امکان توافق طرفين بر سرحاکميت جزاير مذکور و عودت آنها به آرژانتين رؤيت نشده، لکن سعى سياستمداران فعلى آرژانتين بر آن است تا از طريق مذاکرات ديپلماتيک و گره‌زدن منافع تجارى خود با انگلستان، وعده‌هاى خويش در خصوص بازگرداندن جزاير مذکور را تحقق بخشند.

آمريکا

همانطور که قبلاً نيز گفته شد گرايشات بالاى آرژاتين به غرب از يک‌سو و توجه دولت‌مردان آمريکا به اين کشور بعنوان يکى از قدرت‌هاى بزرگ منطقه آمريکاى لاتين، همواره سطح بسيار مطلوب و مناسبى از روابط دو کشور بدنبال آورده است.


اين سطح مطلوب از روابط بگونه‌اى بوده که حتى على‌رغم وجود برخى تنش‌ها در دوران رياست جمهورى کارتر و تحريم تسليحاتى آرژانتين به بهانه نقض حقوق بشر در زمان وى که از ديد دولت‌مردان آرژانتينى به عنوان مداخله در امور داخلى خود تعبير گرديد و يا تيرگى روابط دو کشور در جريان جنگ مالويناس بدليل حمايت آمريکا از انگلستان، بجرات مى‌توان گفت که آرژانتين تاکنون کارى را برخلاف خواست آمريکا انجام نداده است.


در زمان رياست جمهورى آلفونسين سياست خارجى آرژاتين بارها مورد تأييد مقامات آمريکايى قرار گرفته و ريگان رئيس جمهور سابق آمريکا در پيام‌هايش کراراً حمايت خود را از آلفونسين و برقرارى دمکراسى در آرژانتين ابراز نمود. تا بدانجا که در همين زمان تحريم تسليحاتى آرژانتين لغو و صادرات تکنولوژى کامپيوترى که براى استقلال فعاليت‌هاى هسته‌اى آرژانتين و جلوگيرى از نفوذ شوروى در اين کشور ضرورى بود، مورد تصويب قرار گرفت.


با بقدرت رسيدن منم نيز آمريکا اولين کشورى بود که پيروزى وى را تبريک گرفته و براى همکارى به وى در همه زمينه‌ها اعلام آمادگى نمود. در هيمن راستا جورج بوش رئيس جمهور وقت آمريکا در ۵ دسامبر ۸۹ و درست به فاصله دو روز پس از شورش خونين سوم دسامبر نظاميان ‌کراپينتادا در آرژاتين به اين کشور سفر نمود که انگيزه‌هاى آنرا اعلام حمايت و پشتيبانى از حکومت منم، جلب حمايت آرژانتين براى مشارکت در جنگ خليج فارس عليه عراق و همکارى‌هاى مشترک در زمينه‌هاى اقتصادى تشکيل مى‌داد. به فاصله اندکى بعد آرژاتين در تاريخ ۲۴ ژانويه ۹۰ با اعزام دو ناو جنگى به خليج فارس دعوت آمريکا را پاسخ داد. همچنين در تاريخ ۲۰ نوامبر ۹۱ منم به آمريکا سفر نمود. نقطه حائز اهميت اين سفر ملاقات منم با هنرى کيسينجر و اظهارات وزير خارجه سابق آمريکا در خصوص تغيير ماهيت پرونيسم و تأثيرات آن بر روابط آرژانتين با آمريکا بود. کيسينجر در اين ملاقات اظهار داشت که تغيير ماهيت پورنيسم و عدول آن از مبانى و اصول اوليه خود باعث شده تا اين حزب برخلاف گذشته به دوست واقعى آمريکا و طرفدار اقتصاد آزاد مبدل شود.


در توصيف روابط آرژانتين با آمريکا در اين مقطع همين بس که به گفته بسيارى دست ترانس تودمان سفير آمريکا در بوئنوس آيرس را در پس هر تصميم دولت مى‌شد بوضوح ديد.


بگونه‌اى که بسيارى وى را همه کاره آرژاتين مى‌ناميدند. يک نمونه بارز اين امر حمايت آرژانتين از عدم امضاء موافقت‌نامه محيط‌ زيست رودوژانيرو بتوسط آمريکا در ‌اجلاس بين‌المللى محيط زيست در سال ۹۲ بود که رسوايى بزرگى را براى اين کشور بدنبال آورد و در نهايت باعث شد تا اين کشور دست از همراهى با آمريکا برداشته و به کشورهاى عضو بپيوندد.


با شروع مبارزات انتخاباتى بيل کلينتون و متعاقب پيروزى وى در انتخابات رياست جمهورى آمريکا که مواضع وى مبنى برتجديد نظر در کمک‌هاى خارجى آمريکا و مخالفت او با طرح ابتکار بوش براى آمريکاى لاتين را آشکار و علنى‌تر ساخت، نگرانى‌هايى در نزد دولت‌مردان آرژانتينى بمانند ساير کشورهاى منطقه نسبت به حکومت جديد در آمريکا پديد آيد.


اين امر باعث شد تا بطور موقت، تمايلات آرژانتين به سمت اروپا و ژاپن بيشتر و توجه اين کشور به آمريکا کمتر گردد که اعتراض آرژانتين به مصوبه دادگاه عالى آمريکا در خصوص ربودن مجرمين در ۲۳ ژوئن ۹۲ يا مخالفت شديد اين کشور با فروش حجم عظيمى از گندم‌هاى سوبسيدى آمريکا به مشتريان سابق آرژانتين چون برزيل در اواخر سال ۹۲ و يا ناخرسندى مقامات اين کشور از تأخير رئيس جمهور آمريکا در دادن وقت ملاقات به منم را مى‌باست از علائم آن دانست. لکن واقعيت آنست که هيچيک از اين علائم بمنزله تغيير سطح مطلوب روابط دو کشور نه در حال و نه در آينده نخواهد بود.