جمعيت و مهاجرت
اگرچه بحث جمعيت - population از مباحث جغرافياى انسانى و جغرافياى جمعيت است، اثر بخشى سياسى آن بايد در جغرافياى سياسى بررسى شود. جمعيت پيوسته از پديدههاى مورد بررسى در بحث قدرت و سياست بوده است. کشورهاى کوچک و کم جمعيت پيوسته کوشيدهاند تا مردم ديگر سرزمينها را به مهاجرت - immigration به خاک خود تشويق کنند. بهترين نمونه اين وضع در قرن بيستم در کشورهاى نوبنياد عربى خليج فارس، بهويژه کويت، قابل توجه بوده است که در همان حال اين کشور بهدليل مشکلاتى که در دوران بلافاصله پيش از بحران ۱۹۹۰- ۱۹۹۱، در برخورد با جمعيت مهاجر خود با آن سر و کار پيدا کرد، بهگونه بهترين نمونه دفع جمعيت در آن دوران درآمد. اين کشور براى استحکام بخشيدن به موجوديت سست و ناپايدار خود در دوران پس از اعلام استقلال (۱۹۶۱) و با کمک درآمد نفتى که روز به روز افزايش مىيافت، حرکت جمعيت از گوشه و کنار، بهويژه از کشورهاى عربي، ايران و شبه قاره هند را تشويق کرد. تا واپسين دهه قرن بيستم جمعيت کويت از دو ميليون تن افزونتر شد و مهاجران، از جمله مهاجران عرب گرايشهاى سياسى ويژهاى را در آن سرزمين دامن زدند که مورد رضايت رهبران کويت نبود. اين وضع، سياست اخراج مهاجران را در آن سرزمين ريشهدار ساخت. در حمله به کويت و اشغال آن از سوى عراق بيش از يک ميليون تن از مهاجران خارجى کويت به اميد بازگشت مجدد آن کشور را ترک کردهاند. اما دولت پس از بحران، تصميم گرفت از بازگشت يک ميليون مهاجر خارج شده جلوگيرى کند.
مهاجرت از نخستين پديدههاى مربوط به روابط انسان و محيط است و از آغاز پيدايش تمدن، اثر بزرگى در زندگى انسان داشته است. بشر از آغاز در جستجوى زندگى بهتر، در حال مهاجرت از نقطهاى به نقطه ديگر بوده است. ولى در جهانىشدنهاى اقتصادى کنونى که حرکت آزاد سرمايه، کالا، اطلاعات و نيروى کار را تشويق مىکند، اقتصاد بازار آزاد با خشوت زيادى با حرکت آزاد نيروى کار مقابله مىکند.
افزايش مهاجرت، اثر زيادى در اشکال سياسى جمعيت، در برخورد با مفاهيم ملت و حکومت ملتي، مىگذارد. همانگونه که پايتختهاى اصلى در داخل کشور، در مقام مرکز سياسى - اقتصادى کشور مهاجران را از مراکز روستائى و شهرستانى در پيرامونهاى سياسي، به خود جلب مىکنند، در سطح جهانى نيز جمعيت از نقاط پيرامون در نظام سياسى جهاني، مانند مستعمرات و کشورهاى تحت نفوذ پيشين، به مراکز سياسى و اقتصادى همان نظامها، يعنى قدرتهاى مستعمراتى پيشين، جلب مىشوند. مهاجرت از مستعمرات پيشين بريتانيا و فرانسه به اين دو کشور در چند دهه واپسين قرن بيستم جلبتوجه فراوانى کرد. جا بهجائىهاى جمعيتى بزرگ، فرهنگها و ديدگاههاى جدا و مستقل از هم را با هم در مىآميزد و شرايط کاملاً تازهاى را در زندگى ملى کشورها پديد مىآورد. کازموپوليتن cosmopolitan هاى بزرگى چون لندن، نيويورک، پاريس و لوسآنجلس تابلوى تمامنمائى از مهاجرت مردمان گوناگون به مراکز شهرى عمده است. بر شمار کازموپوليتنها در جهان افزوده مىشود و اشکال مليتي در موارد زيادى دگرگون مىگردد
فزونى گرفتن شمار آوارگان، پناهندگان سياسى و مهاجران اقتصادى از گوشه و کنار جهان، از جمله آسيا و کشورهاى شمال آفريقا، در دهههاى پايانى قرن بيستم، بهويژه به کشورهاى عضو اتحاديه اروپا، موضوع مهاجرت را در اروپا به مرکز مباحث سياسى و جغرافيائى کشانده است. در برابر اين وضع و مسأله گسترش همگرائى اروپائي، اتحاديه اروپا در انديشهٔ ارائه تعاريف تازهاى از مسأله مهاجرت است تا هم چارهاى بر حل اين مشکل پيدا شود و هم تعهد ملتهاى اروپائى نسبت به ايدئالهاى گنجانده شده در کنوانسيونهاى جهانى مربوط به مهاجرت و پناهندگى حفظ گردد. در يکى از آخرين کنفرانسهاى بينالمللى مهاجرت که به مناسبت پنجاهمين سال کنوانسيون بينالمللى (۱۹۵۱) پناهندگى در آوريل سال ۲۰۰۱ در ژنو تشکيل شد، مسئله تلاش جهان توسعهيافته نخستين دهه قرن بيست و يکم براى محدود کردن مهاجرت در قياس جهانىشدنها که حرکتدهنده سرمايه و کالا و اطلاعات است، مورد مطالعه قرار گرفت و اين موضوع مستقيماً وارد مباحث ژئوپوليتيک شد.
حرکت جمعيت از نقطهاى به نقطه ديگر ممکن است از سه انگيزه اصلى ناشى شود:
- آنجا که انسان در جستجوى زندگى به حرکت درآيد، دست به مهاجرت يا مهاجرت اقتصادي زده است
- آنجا که انسان از بيم آزار و ستم دولت يا نيروى چيره بر جامعه به حرکت درآيد، دست به پناهندگى سياسي زده است
- آنجا که انسان براى گريز از مصائب طبيعى (سيل و زلزله و...) و جنگ به حرکت درآيد، آواره شده است
بدين ترتيب، حرکت جمعيت از نقطهاى به نقطه ديگر در سه دستهبندى اصلى قابل بررسى و مطالعه است:
۱. مهاجرت که بيشتر جنبه اقتصادى دارد و داوطلبانه است
۲. پناهندگى که بيشتر جنبه سياسى دارد و داوطلبانه است
۳. آوارگى که داوطلبانه نيست بلکه حرکت جمعيت ناشى از بروز رخدادهاى طبيعى و جنگ است
دولتها و سازمانهاى بينالمللي، چون کميسيون عالى پناهندگان سازمان ملل متحد - united Nations High Commission for Refugees ، در برخورد با اين سهگونه اصلى جا بهجا شدن انسانها، تعاريف علمى و حقوقى گستردهاى را بهکار گرفتهاند و مىکوشند ميليونها انسان از جا کنده و به حرکت درآمده را بهگونهاى سر و سامان دهند و حق و حقوقى براى آنان مشخص نمايند.