سر بالایی، فراز، سختی، مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یا شهسواری، (مو.) خط اتصال، آكولاد، خط ابرو (به این شكل{}). Accolade
همساز، همساز كردن، جا دادن، منزل دادن، وفق دادن با، تطبیق نمودن، تصفیه كردن، اصلاح كردن، آماده كردن(برای)، پول وام دادن (به كسی). Accommodate
همسازی، تطابق، جا، منزل، وسایل راحتی، تطبیق، موافقت، سازش با مقتضیات محیط، وام، كمك، مساعده. Accommodation
همراهی كردن، همراه بودن(با)، سرگرم بودن (با)، مصاحبت كردن، ضمیمه كردن، جفت كردن، توأم كردن، (مو.) دم گرفتن، همراهی كردن، صدا یا ساز را جفت كردن(با). Accompany
(.vi &.vt) :جوركردن، وفق دادن، آشتی دادن، تصفیه كردن، اصلاح كردن، موافقت كردن(با)، قبول كردن، (.n) :سازگاری، موافقت، (مو.) توافق، همآهنگی، دلخواه، طیبخاطر، (حق.) مصالحه، پیمان، قرار، پیمان غیر رسمی بینالمللی. Accord