خشمگین، عصبانی، برانگیخته، غضبناك، قهرآلود، كینهجویی كردن، تلا فی كردن، تلا فیدرآوردن، عشق یا كینه خود را آشكاركردن. Wrathful
كشتی شكستگی، خرابی، لا شه كشتی و هواپیما و غیره، خراب كردن، خسارت وارد آوردن، خرد و متلا شی شدن. Wreck