ورزش دو و ميدانى در ايران به‌ويژه در دوران باستان و روزگاران قديم به اندازهٔ سوارکاري، چوگان بازي، تيراندازي، کشتي، شمشيرزنى و نيزه‌اندازى رايج نبوده است. اما، بى‌ترديد جنگاوران و سربازان ايرانى در هر دوره از تاريخ، براى آماده‌سازى و تقويب جسم خود از اين ورزش هم غافل نبوده‌اند.


شاطرها را شايد بتوان نخستين افرادى به‌شمار آورد که ورزش و تمرين اصلى آنها از دوران کودکى دويدن بوده است.


در دورهٔ صفويه و پس از آن چنين رسم بود که مردانى چابک و تيزرو در پيشاپيش اسب بزرگان مى‌دويدند و راه را براى عبور آنها باز مى‌کردند. اين دوندگان را شاطر مى‌ناميدند.


شاطرها، دويدن و تند رفتن را از کودکى تمرين مى‌کردند و چون در اين کار مهارت مى‌يافتند، در يک آزمون مانند مسابقهٔ دو، و نيز شرکت مى‌کردند تا اگر قبول شدند، حکم شاطردوانى يا استادى بگيرند.


در دربار پادشاهان صفوى و بعد از آن، همواره تعدادى شاطر آماده به خدمت بودند و رئيس شاطرها را شاطردوانى مى‌گفتند. شاطرها در اوقات فراغت به تمرين دو مى‌پرداختند و از آنجا که افرادى تيزپا و تندرو بودند، براى رسانيدن پيام‌ها نيز مورد استفاده قرار مى‌گرفتند.


اما از عهد مشروطيت به بعد و به‌دليل رواج کالسکه و اتومبيل در ايران، کار و بار شاطرها هم به تدريج از رونق افتاد و اين پيشه از ميان رفت.


پيدايش ورزش ”دو و ميداني“ در ايران، به‌صورت نوين، حدود ۱۳۰۰ هجرى شمسى است.